خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

سفرنامه پاریس ۲

در پاریس به سیستم حمل و نقل شهری که میرسی شاید در اروپا از جمله بهترینها باشد. تقریبا مسافرت بین هر دو نقطه ای در پاریس و دهکده های اطراف آن از طریق ترکیبی از اتوبوس و مترو ممکن است. به خاطر همین اینجا زیاد از تاکسی خبری نیست. البته تاکسی هم در اینجا چندان ارزان نیست؛ مثلا بین مسیری از فرودگاه شارل-دو-گل پاریس تا جنوب پاریس حدود ۱۰۰ تا ۱۲۰ یورو بایستی بپردازی!

مکانهای دیدنی در پاریس فراوان است و البته به خصوص تعطیلات آخر هفته شنبه و یکشنبه بسیار شلوغ است. پریروز شنبه مکانی در پاریس رفتم برای دیدن اثر توریستی سیکر-کوور (اگر درست نوشته باشم) در منطقه مونت-موخ که یکی از دوستان معرفی کرد. اتفاقی افتاد که تا یکساعت بعد خنده ام میگرفت. فقط همین را میگویم که در نزدیکی آثار توریستی هیچ کار فرهنگی رایگان نیست! در پاریس در اغلب مکانها میشود نشانی از آثار هنری به خصوص نقاشی و مجسمه دید. در یکی از خیابانها کاریکاتوریستهایی نشسته بودند که کاریکاتورت را در عرض چند دقیقه میکشیدند؛ و خیلی هم جالب البته سرشان زیادی شلوغ بود. اکثر مردم دوست دارند کاریکاتور خودشان را در کیف پولشان نگه داری کنند. در خیابانهای اینجا کتابفروشی هم زیاد دیدم. توی قطار معمولا افراد کمی هستند که به اطراف نگاه میکنند یا روی صندلی خوابیده اند. اغلب دیگران رمان میخوانند و یا موزیک گوش میدهند یا هر دو را با هم.

------------------------------

یک هفته گذشته در مرکز سینکروترون سولیل آزمایشاتی روی منابع تغذیه پالسی و الکترومگنتهای پالسی انجام دادیم که در نوع خود بی نظیر بودند. وقتی از یکی از همکاران فرانسوی بابت اطلاعات جالب فنی که داده بود تشکر کردم در جواب گفت که: <ما اینجا هستیم که به تو در این زمینه کمک کنیم.> این برای من همان مقدار  جالب و عجیب بود که وقتی خارجیها چیزی در ایران میخرند فروشنده به او میگوید: قابلی ندارد مهمان ما باشید.

سفرنامه پاریس ۱

دیروز رفتم مرکز شهر پاریس برای دیدن برج ایفل. اینجا نزدیک اکثر مکانهای توریستی و دیدنی یک ایستگاه مترو هست. با مترو از محل اقامتم به آنجا رفتم. صف طولانی در چهار پایه برج ایفل بود که میخواستند با آسانسور به بالای برج ایفل بروند که از آنجا نمای پاریس را ببینند. من هم مدتی صف ایستادم ولی از آنجا که صبح دیروز طبقه بالایی برج ایفل در حال تعمیرات ماهیانه بود من ترجیح دادم که با اتوبوسهای روباز توریستی که درون شهر پاریس را میگردانند سوار شوم. قیمت یک بلیط دو روزه ۲۲ یورو هست و توی اتوبوس روباز در هر صندلی هدفونهایی هست که مکانهای مختلف را هر وقت از کنارشان رد شوی به زبانهای فرانسوی آلمانی ایتالیایی و انگلیسی معرفی میکنند. موزه لوور و خیابان شانزه لیزه Champs Elysees هم رفتیم. بعضی خیابانهای اینجا هم با نام شهدای جنگی و همچنین افراد مقدس مذهبی نامگذاری شده بودند. از کنار مکانهای تاریخی و معروف که رد میشدیم وقتی تاریخ ساخت آنها را میگفت برایم جالب بود. قرن ۱۵ تا نوزده یعنی حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال پیش. بناهایی زیبا؛ استوار و با معماری فوق العاده. این نشان میداد که برخلاف آنچه تصور میشود در کشورهای پیشرفته تنها به کمک تجهیزات مدرن شهرهایی زیبا و دوست داشتنی درست کرده اند درست نیست. شاید این بناهای منظم و خیابانها و مکانهای زیبا را اراده بالا و عشق فراوان مردم پاریس بوجود اورده باشد. در پاریس مهاجرین اکثرا الجزایری هستند که از لحاظ ظاهر شباهت زیادی به ایرانیان دارند.

غذاهای(دیش) فرانسوی هم معمولا ترکیبی از سبزیجات (آب پز) و گوشت-بیف است. پنیر محلی؛ استیک-بیف و شراب قرمز اینجا شهرت بالایی در اروپا دارد.

-------------------------------

در مرکز سینکروترون سولیل دست دادن به همدیگر موضوع جالبی است که در جاهای دیگر کمتر دیده ام. هر صبح با گفتن سلام-صبح به خیر «بون جوخ» بهم دست میدهند. این برایم جالب بود که هفته گذشته چند نفر تنها برای سلام کردن و دست دادن وارد اتاق کار من شدند. در مرکز دارزبوری انگلستان در چندین سال پیش یادم میاید که اصلا رسم نبود که افراد بهم دست بدهند برای سلام. بلکه تنها در اولین آشنایی بهم دست میدهند و در تمام مدت بعد به گفتن «های» بسنده میکردند. شاید اینگونه رفتارهای انگلیسیها باعث شده که در میان بقیه مردم اروپا جایگاه خوبی نداشته باشند.

--------------------------------

ماشین سینکروترون به مدت ده روز تا چهارشنبه آینده خاموش است و این فرصت جالبی بود تا به همراه همکاران اینجا بازدید کاملی از تجهیزات نصب شده درون تونل حلقه استوریج رینگ داشته باشیم. اسمبل کردن و نحوه نصب تجهیزات هم موضوع جالبی برای دیدن از نزدیک داشته است.

 

پاریسی های رمانتیک

چند روز اخیر به اندازه کافی سرم شلوغ بود که حتی وقت چک کردن ایمیلهایم را هم نداشته ام. پاریس و مردمان جالبش و زندگیه مسالمت امیز و عاشقانه نژادها و ملیتهای مختلف و احساس همراهی ملیتهای فرانسوی و افریقاییها با یکدیگر واقعا توجهم را موقعی که سوار مترو و اتوبوسهای شهری میشوم جلب کرده است. در کشورهای اروپاییه دیگر چنین هارمونی و آرامشی ندیده ام.

اما خرید در فروشگاهها اگر فرانسوی بلد نباشی ممکن است مثل امروز من مثلا یک بسته نمک را به جای شکر و یا مایع ظرفشویی به جای «خوشبو کننده میز» بخری. اصلا هیچ نشانی از زبان انگلیسی روی اجناس درون فروشگاه نیست؛ آنهم فروشگاههای بزرگ بین المللی «کرفوور» که تقریبا تمام وسایل لازم زندگی و خورد وخوراک و پوشاک را میتوان یکجا از ان خرید.

مردمان فرانسه هم اکثرا مهربان و رمانتیک هستند!! و از نگاه کردن مستقیم در چشمان هیچ ابایی ندارند. هوا هم این چند روزه ابری و صبحها مه آلود بود. ولی بر خلاف هوای دیگر شهرهای بزرگ؛ کاملا فرش و پاک.

------------------------

در مرکز سینکروترون سولیل هم که از صبح تا عصر آخر وقت با متخصصان فنی ساخت این شتابگر در حال صحبت بوده ام و این تقریبا تجربه ای بی نهایت ارزشمند برایم بوده است. صحبت و کار با افراد طراز اول در این زمینه؛ هم اعتماد به نفس و هم آگاهی علمی را به گونه ای عجیب افزایش میدهد. 

مستر مایکروترون

ده روز پیش جلسه مشترکی از افراد فنی پروژه و وزیر علوم-تحقیقات اینجا که دایرکتور پروژه هم هست داشتیم؛ هر چند که از ته دل ناراضی بودم. از اینکه او همچنان امید فراوانی دارد که پروژه ساخت سینکروترون بر مبنای برنامه زمانبندی جلو برود و حال آنکه من که از چندین سال پیش در جریان کارها و روند حرکت آن هستم امیدی به پیشرفت واقعی آن ندارم. دلایل فنی که جهت عدم پیشرفت واقعی در برخی پروژه ها هست در اینجا و به مراتب شدیدتر هم وجود دارد. واقعا میخواستم صادقانه به دایرکتور بگویم که این لقمه بزرگی است که در زمان مناسب برداشته نشده است. وزیر از قرار سفرش به کشوری گفت که از صاحبان تکنولوژی شتابگرهاست و گفت در مکالماتش درخواست کمک از آنها هم خواهد کرد. دایرکتور فنی هم شدیدا دنبال شخصی معروف به «مستر مایکروترون» یا «آقای مایکروترون» در آلمان است که ظاهرا چندین سال است باز نشسته شده است و از قرار معلوم زبده ترین مهندس زنده در زمینه طراحی ساخت نصب و آزمایش مایکروترون در جهان است!! در صورت عدم حضور وی نصب همین مایکروترون فکسنی هم از خرید یک اینجکتور جدید سخت تر خواهد بود..

--------------------------------

یه بیت از داستان «حلوا خریدن شیخ احمد خضرویه جهت غریمان بالهام حق تعالی»مولانا:

 تا نگرید کودک حلوا فروش....بحر بخشایش نمی آید به جوش.

به نظر رئال و واقعی میاد. گاه وقتی به مرحله ای برسی که حل یه مشکل غیر ممکن به نظر بیاد؛ اونوقت مشکل خود به خود حل میشه. والله اعلم.

فارسی را پاس بداریم.

 

سینکروترون سولیل

موسسه «کانن» برای تحقیقات و موومنت محققین بین کشورهای توسعه یافته امسال فلوشیپی برای فرصت تحقیقاتی یکماهه من به مرکز سینکروترون سولیل در پاریس اعطا کرده است. در انجا قرار است که کارهای طراحی الکترومگنتهای پالسی را با نرم افزارها و صحبتهایی با چند شرکت سازنده تمام کنم. این فرصت خوبی است تا علاوه بر استفاده از امکانات و تجربیات جالب محققین در این مرکز شتابدهنده سینکروترون؛ گشت و گذاری هم به مناطق اطراف از جمله «موزه لوور» و «برج ایفل» و جاهای دیدنی دیگر داشته باشم. معمولا دیدن مکانهایی مثل آن برای من میتواند بعنوان تجربه ای یونیک باشد. سفر به نقاط مختلف و لمس کردن روش و فرهنگ مردم برایم جالب است....

---------------------------------

یکی از دوستانی که به تازگی به ایران برگشته و در آنجا زندگی میکند امروز میگفت که زندگی در آنجا برایش جالبتر از خارج است. البته شبیه این را قبلا هم دیده ام... در کشورهایی مثل ایران زمان کمی دیر تر از اروپا میگذرد. چیزی شبیه صحنه آرام-اسلو مووشن یک فیلم. چند سال پیش که در مرکز تحقیقات فیزیک نظری در فرمانیه بودم؛ بعضی وقتها از پنجره اتاق به باغ بزرگ همسایه نگاه میکردم. افرادی روی تختهای چوبی نشسته بودند که زیر سایه درختان بزرگی بود؛ چای و سماور و قند حبه ای هم توی یک سینی بزرگ روی تخت با هم میگفتند و میخندیدند. و همه اینها با یک آرامش وصف ناشدنی... آن صحنه ها برای من در کارم که کار روی طراحی یک شتابدهنده الکترون-لیناک بود الهام بخش بود.

 

حکمت خدا و قانون احتمالات

در حال آماده کردن گزارشی هستم که در آن استراتژی و تجهیزات لازم برای تشخیص؛ مونیتورینگ و تعیین پارامترهای بیم الکترون خروجی از مایکروترونی که قرار است اوایل سال ۲۰۰۸ احتمالا اسمبل؛ تست و کامیشن-کالیبره شود در آن آمده باشد. معمولا استراتژی تست و کامیشن بر مبنای تخریب بیم الکترون است در حالیکه در حالت عملکرد نرمال مایکروترون استفاده از چنین تجهیزاتی غیر ممکن است. چون در آن موقع به خروجی بیم الکترون نیازمندیم. مثلا برای کامیشن کردن مایکروترون استفاده از تجهیزاتی مثل صفحه-اسکرین فلورسنت یا کاپ فاراده برای تعیین جریان بیم و مکان یابی بیم الکترون مجاز است ولی در حالت عملکرد دایمی مجاز به استفاده از انها نیستیم..

----------------------------

در کنفرانس شتابگرهای ۲۰۰۷ در ایندور؛ نهار در مکانی خارج از ساختمان در محیطی باز سرو میشد که سقف آن موقتی بود. روز سوم کنفرانس به همراه پنج نفر دیگر روی میزی مشغول خوردن نهار بودم که ماجرای جالب اتفاق افتاد. درست در مدت ۵-۶ ثانیه ای که صندلیم را ترک کردم تا بشقابم را دوباره پر کنم؛ مقدار زیادی آب باران که احتمالا از شب گذشته روی آن قسمت سقف موقت مانده بود روی صندلی من و صندلی بغلی- که یکی از هم صحبتها مشغول صرف غذا بود- ریخت و صحنه ای بی بدیل را از حکمت خدا به نمایش گذاشت.

برای خودم محاسبه ای سر انگشتی کردم از احتمال اینکه در آن نقطه از سقف آب جمع شود و در آن زمانه یک ساعت سرو غذا روی میز ما پایین بریزد و درست چند ثانیه قبل من صندلیم را ترک کنم ولی همصحبت دیگر خیس آب شود. عدد این احتمال از حاصلضرب ۲۴/۱ و ۱۰۰/۱ و ۱۲۰۰/۶ بدست میامد. یعنی احتمال اینکه آن اتفاق جالب میفتاد عدد ۲ در میلیون بود. این احتمال معادل صفر است ولی افتاد. نتیجه اینکه به جز در مسایل مهندسی وعلمی قانون احتمالات قابل اعتماد نیست.

------------------------

یک ضرب المثل فرنگی میگه: بهتریی فرصت؛ فرصت تلاش کردن است.

The best opportunity is the opportunity to try.

مایکروترون

قرار است تا اوایل سال ۲۰۰۸ مقدمات نصب و کامیشنینیگ مایکروترون ۲۲ مگا الکترون ولتی آماده شود. یک شیلدینگ مقدماتی در مقابل تشعشع رادیواکتیو؛ مقداری برق موقتی معادل ۱۰۰ کیلو ولت آمپر و سیستم خنک کننده.

این مایکروترون محصول سال ۱۹۷۷ شرکت اسکاندیترونیکس سوئد است. اصولا یک مایکروترون طبی است که به عنوان تزریق کننده اولیه الکترونها برای شتابگر آلمانی «بسی یک» استفاده شده است. وزن آن حدود ۱۱ تن است و نیاز به یک سیستم فرکانس رادیویی پالسی ۲ مگاواتی دارد. مغناطیسهایش هم که برای گرداندن الکترونها درونش بکار میروند حدود چند دهم تسلا میدان نیاز دارد. معمولا در ماشینهای شتابگر جدید رسم نیست که برای شتاب اولیه از مایکروترون استفاده شود. در سالهای اخیر بیشتر از شتابگرهای خطی لیناک در این زمینه استفاده میشود.

--------------------------------

با دوربین سونی دیجیتالیم در سفرهایم عکسهای مختلفی از مناطق مختلف اروپا آسیا و ... گرفته ام. نمیدانم چرا عکسهای اروپا شفاف و با رزولوشن بالاست ولی عکسهایی که از هندوستان دارم تا حدی تار است. هر چند که تنظیم دوربین در همه جا یکسان بوده است.

موضوع علمی جالبی در شبکه آر.تی.ال انگلیسی آلمان پخش میشد. نتیجه اش اینبود که افرادی که نگرش منفی یا اصطلاحا پسیمیستیک به زندگی دارند لباسها و کفشهایشان زودتر پوسیده و پاره میشوند.

NSLS-II

ماه گذشته مجلس ایران عضویت آن کشور را در پروژه ای با عنوان«طرح سینکروترون خاورمیانه» تصویب کرد و در مورد تصویب آن نوشته بود که «برای اهداف استراتژیک سیاست خارجی و انتقال تکنولوژی نوین» این کار را انجام داده است.

پریروز مجله ای را دریافت کردم از اخبار تابش سینکروترون در امریکا که وزیر انرژی طرح NSLS-II را در آبتن نیویورک کلنگ زده است و مبلغی چند صد میلیون دلاری برای اجرای کامل آن تا ۱۵ سال آینده در نظر گرفته است. از اهداف ارایه شده در سخنرانی مسئول آن آمده بود: به منظور اهداف امنیت ملی و ادامه سوپریوریتی-برتری  تکنولوژیکی ایالات متحده این پروژه را کلنگ میزنیم..

-------------------

 سال ۲۰۰۵ برای شرکت در کنفرانسی به شهر لیون در فرانسه رفتم در هتل اجرای کنفرانس فرشهایی به دیوار آویزان بود. اغلب فرشها طرحهای ایرانی داشتند و روی یکی از آنها به فارسی نوشته بود:

 شکر نعمت نعمتت افزون کند. کفر نعمت از کفت بیرون کند.

 داشتم میخواندم که شرکت کننده شاید فرانسوی آمد و گفت این نوشته از آن خطهایی عجیبی است که از راست به چپ مینویسند. من هم نگفتم که این خط فارسیه ماست..

گاو و چمن سرسبز

رزولوشنهای جدید سازمان ملل در مورد ایران واقعا محدودیتهایی را بر نقل و انتقال ایرانیانی که به نحوی در زمینه های فیزیک به خصوص فیزیک انرژی بالا یا فیزیک اتمی کار میکنند ایجاد کرده است به نحوی که در هفته گذشته چندین بار رزولوشن ماه مارس را با دقت مطالعه کردم تا بفهمم چرا از چند ماه گذشته حتی در کشورهای خاورمیانه و اروپا در جابجایی بین کشوری ایرانیان به شدت سخت گیری میشود...

---------------------

سال گذشته که به اسکاتلند رفته بودم در مسیر قطار از گلاسکو تا منچستر چمنهای سبزی را میدیدم و به گاوهایی که با خیال راحت و آرام در چمنهای سبز مشغول چریدن بودند غبطه میخوردم.

--------------------- 

مولانا مطلب جالبی در مورد نحوه زندگی بعضی انسانها میاورد. حکایت آن گاوی است که تنها در جزیره ای سر سبز صبح تا شب چرا میکند و فربه شود چون کوه... شب که شود غصه میخورد که نکند فردا این همه علف سبز در صحرا نباشد و از فرط این غصه خوابش نمیبرد و تا صبح از غصه لاغر شود. صبح دوباره به صحرا میرود و میبیند که صحرا سبزتر و انبوه تر است و میخورد تا فربه شود و شب هنگام دوباره از فرط همان غصه لاغر گردد و این را سالها میبیند و اعتماد نمیکند...مولانا انسان را شبیه آن گاو میداند و صحرا را جهان خدا که نعمتش را از انسان دریغ نمیکند ولی انسان هیچ وقت آنرا باور نمیکند...

یک جزیره ی سبز هست اندر جهان     اندرو گاویست تنها خوش دهان

جمله صحرا را چرد او تا به شب          تا شود زفت و عظیم و منتجب

شب ز اندیشه که فردا چه خورم     گردد او چون تار مو لاغر ز غم.....این ادامه پیدا میکند

باز چون شب شود آن گاو زفت    میشود لاغر که آوه رزق رفت

نفس آن گاو است و آن دشت این جهان      کو همی لاغر شود از خوف نان

سالها خوردی و کم نامد ز خور           ترک مستقبل کن و ماضی نگر

 

لحاف دوزی

درصحبتهای دوستانه ای که چندین سال پیش در آزمایشگاه اروپایی دارزبوری با مسئول گروه «ASTeC » داشتم پرسیدم که چرا شما در اینجا ۵ پروژه جداگانه در زمینه شتابدهنده تعریف کرده اید و هیچکدامشان هم هنوز شروع به ساخت نشده است. در جوابم گفت که ما نمیخواهیم محققانمان در اینجا بیکار باشند. در نتیجه چندین پروژه تعریف میکنیم تا اولا همیشه محققانمان کاری برای انجام دادن داشته باشند و دچار حالت روزمرگی نشوند و از طرف دیگر همیشه پروژه ای مورد قبول مراکز سیاست علمی کشورمان در سبد داشته باشیم تا هر وقتی بتوانیم بودجه لازم را از مسئولین بگیریم. و به قول خودش after all  ما نمیخواهیم که محققین فیزیک در کشورمان بیکار بمانند. ما برای خودمان شغل ایجاد میکنیم....

-------------------------------

یکی از محققین فیزیک در ایران وگفت بودجه خوبی در سال ۸۵ از طرف دولت در اختیارمان قرار داده شده ولی هیچ محققی پروپوزال یک پروژه جالب ارایه نداده است تا ما بتواتیم این پول را خرج کنیم. او میگفت اساتیدی به اینجا امده اند و روی کاغذ اچار با خودکار یک طرحی را نوشته اند مثلا در پنج صفحه و انتظار دارند بدون مطالعه بودجه شان تامین شود کند. در نتیجه اغلب آن بودجه پژوهشی برگشت خورد. مولانا میگوید خیلی افراد پشت در خانه میایستند و بدون اینکه در بزنند انتظار دارند در خانه باز شود.

گفت پیغمبر که چون کوبی دری....عاقبت زان در برون آید سری. (شعر از مولانا)

کیمیای صبر

به دلایلی از پیش نامعلوم؛ به کنفرانس شتابگرهای امریکا که امسال در نیومکزیکو برگزار میشود نرفتم ولی مقاله ام را فرستادم برای چاپ در مجموعه مقالات. امسال بر خلاف سالهای قبل فرمی بنام حق کپی رایت برای IEEE را نیز پر کردم. سالهای قبل بدون اجازه مستقیم از نویسنده کلیه مقالات کنفرانس را در مجموعه IEEE چاپ میکردند. مقاله ای در رابطه با «طراحی الکترومگنتهای پالسی برای تزریق الکترونها در استوریج رینگ ماشین شتابگر».

---------------------------

صد هزاران کیمیا حق آفرید.....کیمیایی همچو صبر آدم ندید.

این پایان داستانی است از مولوی که در آن لقمان لباسی برای داوود آماده کرده بود و مولانا در این داستان نشان داد که با گذشت زمان؛ معادلات و شرایط موجود در عالم تغییر میکنند و اساسا مشکلات وابسته به زمان هستند که اگر فاکتور زمان را از آنها حذف کند مشکلی باقی نمی ماند. و حقیقت متصل به سرچشمه هستی همواره پایان ماجراها خواهد بود....نویسنده معاصر غربی «اکهارت تول» هم در کتاب نیروی حال شبیه همین را گفته. اینشتین فیزیکدان هم در مقاله ای معروف گفته «دو چیز انتها ندارد یکی جهان هستی و دیگری حماقت انسان».

خودکار دیجیتال

معمولا در پروژه های انتقال تکنولوژی شتابگرها یک پروسه آسان وجود دارد که به خصوص کشور ژاپن و اروپاییها بعد از جنگ جهانی دوم بسیار از این شیوه استفاده کرده اند. آنها پروژه های سایه ای در کشورشان تعریف میکردند که دقیقا شبیه پروژه هایی بود که در امریکا در حال انجام بودند. در همین حال کار عملی مثلا برای ساخت پروژه را آغاز میکردند و ارتباط مستمری با آزمایشگاههای امریکایی و اروپایی داشتند؛ این در واقع علتی است که وقتی وارد ماشین های شتابگر میشوی همه آنها از یک نوع طراحی برای ساب-سیستمها بهره میبرند. به عنوان تجربه شخصی هنگامی که ماشینهای سینکروترون بریتانیا؛ هندوستان؛ ایتالیا و آلمان را از نزدیک مشاهده کردم دقیقا حس کردم که اینها از روی همدیگر کپی برداری کرده اند. سیستمهای کاملا شبیه هم برای ماشینها بکار برده بودند. شاید این اساس انتقال تکنولوژی باشد. استفاده از تجربیات دیگران برای اهداف پروژه خود.

---------------------------------

SPAM

آیا پروژه ساخت سینکروترون خاورمیانه با موفقیت روبرو میشود؟ این سوالیست که تقریبا اعتقاد دارم که هرگز عملی نمیشود. هر چند که در فته پیش از حضور ایران در این پروژه دفاع کرده ام ولی بدلایلی میشود اطمینان پیدا کرد که چنین پروژه ای حداقل زمان برنامه ریزی شده اش یعنی سال 2015 در عمل پیاده نخواهد شد. یکی مسایل مالی مرتبط به پروژه های شتابگر است. دیگری ساختار صنعتی و فنی مناطقیست که بخواهند چنین تجهیزی را طراحی کنند و بسازند و در پایان نیروی تکنسین ماهر جهت اسمبل کردن و نصب ماشین است.

معمولا برای طراحی ساخت و خرید تجهیزات یک ماشین شتابدهنده حلقوی با انرژی ۲.۵ جی.ای.وی و محیط ۱۵۰ متر به بودجه ای معادل ۷۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار طی یک بازه ۵-۷ ساله نیاز است. نیروی تکنسین ماهرو آموزش دیده جهت نصب تجهیزات نیز مسئله دیگری است که براحتی پیدا نمیشود. معمولا بسیار دیده شده است که چنین پروژه هایی تنها تا مرحله طراحی پیش میروند و هرگز به سرانجام نمیرسند و یا ساخت آنها تا ۱۰-۱۵ سال بطول انجامیده است. درنتیجه ایران با عضویت در چنین پروزه ای نباید اصولا هیچ امیدی به ساخت و اجرای ان داشته باشد. در عوض میتواند به این پروژه به عنوان فرصتی جهت آموزش نیروی متخصص جهت ساخت پروژه ملی سینکروترون در آن کشور نگاه کند. پروژه سینکروترون خاورمیانه بسادگی میتواند بعنوان آموزشگاهی برای انتقال تکنولوژیهای مرتبط با شتابدهنده ها به کشور دیده شود و نه به عنوان یک پروژه واقعی شتابدهنده. با توجه به اینکه تکنولوژی شتابدهنده ها در زمره کاربردهای استراتژیک و حساس محسوب میشوند که براحتی از جانب کشورهای دیگر در اختیار ایران قرار نمیگیرد با شرایط فعلی عدم حضور ایران در چنین پروژه ای به معنای قطع پل ارتباطی فنی در زمینه شتابگرها برای مدت طولانی خواهد.

استخر برای شنا

منبع نور پیشرفته امریکا یا اصطلاحا ALS یک ویگلر به پروژه اینجا دونیت کرده است و بدلیل تفاوت ارتفاع بوستر و رینگ بایستی دو الکترومگنت طراحی شود که بتواند ۲۰ سانت مسیر حرکت الکترونها را بالاتر ببرد. الان مشغول طراحی مگنتها و منابع تغذیه لازم برای انها هستم. کار مشکلی نیست. در واقع همیشه این را در نظر دارم کاری که آلمانها در بیست سال پیش بدون تجهیزات کامپیوتری فعلی انجام داده اند در حال حاضر نبایستی برای ما مشکل باشد حداقل در طراحی.

در واقع اکثر مردم شناگرهای خوبی هستند به شرطی که استخری مناسب برای آنها وجود داشته باشد. کار دولتها ایجاد استخرهای مناسب فنی و علمی است. پروژه های بزرگ علمی و موسسات تحقیقاتی از جمله این استخرها هستند. جالب است که پروژه های شتابدهنده های ذرات در جهان در زمره پنج وسیله بزرگ علمی ساخت بشر هستند که گاه بزرگی آنها دهها برابر یک استادیوم ورزشی است. مثلا در سرن سوییس؛ هامبورگ آلمان؛ اسپرینگ ژاپن و استانفورد امریکا میشود چنین استخرهای بزرگی پیدا کرد.

------------------------------------------

خبری دیدم از صحبتهای یک مسئول در کنفرانسی در وزارت نیرو. اینبود که: «ما در کمک به تحقیقات کاربردی در علوم هیچگونه محدودیتی قایل نیستیم. اگر از میان ۴۰۰ مقاله ارایه شده در این کنفرانس بتوان ۴ مشکل از مشکلات صنعتی کشور را حل کرد کار خوبی انجام شده است. والا مقاله های تئوری که مربوط به مشکلات کشور ما نیستند؛ مشکلات ما را حل نمیکنند.»

 این مطلبی بود که چندین هفته در ذهنم بود و خوشبختانه چند روز پیش رییس جمهور ایران در کنفرانسی در وزارت نیرو آنرا بیان کرد.