خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

ام.آی.اس M.I.S

در مورد واژه M.I.S مطالب جالبی توی وب سایت شرکت نفت ایران نوشته شده که برایم جالب بود. هر چند که من سه سال پیش زمانی که در یکی دیگر از کشورهای فرنگ بودم از یکی دوستانم به نام جیمز نیکلسون که از اون انگلیسیای فامیل اقای چرچیل بود(البته راست ودروغش با خودشه) پرسیدم که ام.آی.اس به معنیه سیستم مدیریت اطلاعاتی درسته یا همون واژه قدیمیه مخفف مسجدسلیمان Masjed.I.Soleiman. جیمز جواب داد که اگر بین این حروف نقطه گذاشته باشیم معنیه مسجدسلیمان رو میده؛ ولی اگه بینشون نقطه نباشه معنیه Managment Information System رو میده. مطلب جالبتر توی وبسایت شرکت نفت. 

ICTP CAS 2005

چند روز فوق العاده پراسترس که خدا رو شکر تمام شدن. دارم یه سری مطلب برای این دوره کوتاه مدت به مرکز Trieste, Italy ICTP آماده میکنم.
هرچند که این دوره خیلی فشرده هست؛ ولی فکر کنم که حداقل یک روز وقت آزاد داشته باشم که به گشت وگذار شهر بپردازم. بلیط پروازم را هم که اینجا رزرو کردن؛ دوباره یک قسمت مسیر با هواپیمایی اتریش هست. تقریبا بدترین آژانس هوایی که تا حالا دیده ام. حتی آژانسهای هوایی دسته سوم داخلی ایران هم بهتر از پروازهای بین المللی اتریش هستن. اصلا نهار و شام که نمیدن؛ فقط یه سری بیسکویت بیمزه و یک مقدار نوشیدنی مثلا برای پرواز بین وین-لیون بما دادن.

داستان

هنگامیکه در مرکز سینکروترون دارزبوری مشغول بودم؛ در کنار درب سالن سمینار اصلی قاب کوچکی قرار داشت که قسمتی از داستان «آلیس در سرزمین عجایب» را در آن نوشته بودند. مطلب جالبی بود در مورد مهم بودن هدفگذاری در زندگی:...
...-آنگاه آلیس بر سر چار راهی از گربه عاقل دهکده پرسید: حالا من از کدام طرف بروم؟
-گربه جواب داد: میخاهی به کجا بروی؟
-آلیس: مهم نیست که به کجا بروم. میخاهم رابیت سفید را پیدا کنم.
-گربه: پس مهم نیست که به کدام طرف میروی. فقط باید به اندازه کافی بگردی...
البته در خیلی از موسسات علمی چنین مطالبی را دیده ام که مثلا قسمتی از یک داستان یا کارتون تلویزیونی را برای ارایه ایده های مهم بکار میبردند.
من هم موقعی که در مرکز فیزیک نظری تهران بودم؛ قسمتی از داستان «علی بابا و چهل دزد» را در محل کارم نصب کرده بودم.
***********************
کمی برنامه هایم تغییر کرده است. این بخاطر آنست که دیروز ایمیلی گرفتم که بالاخره یک جا برای من در کارگاه امسال شتابدهنده های سرن که امسال در مرکز فیزیک عبدالسلام تریست در ایتالیا برگزار میشود؛پیدا کرده اند. تغریبا اصلا فکر نمیکردم که اوایل اکتبر بایستی برای مدت کوتاهی به آنجا بروم. چون که من یکماه بعد از پایان مهلت ثبت نام برای آنجا اپلای کردم. البته اتفاق خوبی هست؛ حداقل یک مقداری تغییر آب و هوا میدهیم.

تولید علم


سفرم به مرکز فراسکاتی در ایتالیا کنسل شد و احتمالا به جای اون میرم به مرکز سرن در سوییس.
 توضیح:شتابدهنده ال.اچ.سی LHC CERN در عمق ۱۰۰ متری در زیر زمین قرار دارد و محیطی دایره ای به طول ۲۷ هزارمتر در زیر شهری در مرز سوییس و فرانسه قرار گرفته؛ دو تا درب اصلی داره که یکی در فرانسه باز میشه و دیگری در سوییس. ولی برای تردد به این مرکز علاوه بر اجازه و دعوتنامه رسمی از مرکز اروپایی سرن بایستی علاوه بر ویزای شینگن فرانسه؛ ویزای سوییس را هم داشته باشید. به خاطر بزرگی این شتابدهنده در روی سطحی شیبدار قرار گرفته؛ و برای همین نیروی جاذبه روی الکترونها و پروتونها برای تولید ضدماده یا اصطلاحا Antimatter در تمام نقاط یکسان نیست؛ همچنین کار برخی تجهیزات خنک کننده و مقداری طرح اولیه به خصوص دینامیک حرکت ذرات در آنرا مشکل کرده بود.

صنایع ایران

با اینکه بعضی صنایع ایران تجهیزاتی را برای پروژه ال.اچ.سی LHC CERN اروپا ساختن؛ ولی من چشمم آب نمیخوره که بتونن این الکترومگنتها را با تولرانسها و حساسیتهای لازم برای پروژه ما بسازن. البته من خودم در سفر بازدیدی از صنایع ایران نبودم و نمیدونم که واقعا چقدر توانایی دارن. ولی چیزی که احساس میکنم اینه که صنایع ایران کاری رو که انجام شده؛ رو میتونن دوباره سازی کنن. ولی ساخت تجهیزی از ابتدا که نیاز به نوآوری و چاره اندیشی داشته باشه رو فکر نکنم که بتونن درست و حسابی انجام بدهند...