خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

زیر بنای ماشین شتابدهنده

سرگرم بررسی نقشه های اوتوکد ماشین سینکروترون ANKA در کالسروهه آلمان بودم و از کوچکی و کمپکت بودن این سینکروترون متعجب شدم. در زمینی به مساحت حدود یک هکتار یا ۱۰۰۰۰ متر مربع یک سینکروترون نسل سوم با انرژی ۲.۵ جاو و حدود چند صد نفر یوزر صنعتی و دانشگاهی کار جالبی است. در مقایسه با منابع نور دیگر مثلا سینکروترون سولیل SOLEIL به همراه ساختمانهای اداریش در حدود ۳۰ هکتار زمین را در نزدیکی پاریس به خود اختصاص داده است. صحبت از مرکز سرن سوییس نمیکنم که به مثابه یک شهر کوچک آزمایشگاهی فیزیک است. حتی ماشینهای حرا و پترا PETRA IIIو دسی DESY در آلمان هم به قدری بزرگند که بدون دوچرخه یا وسیله نقلیه نمیتوان از یک طرف حلقه خلا ماشین به طرف دیگرش رفت. در ایالات متحده هم رسم است که معمولا طراحی مکانهای ماشینهایشان چندین برابر نرم همه جاهای دیگر است. یادم میاید شش سال پیش که سفری به مرکز پرتو رودوترون یزد داشتم اختصاص آن همه زمین به یک منبع کوچک ۱۲ ماو برایم بسیار جالب بود. با این مقیاس احتمالا در صورت ساخت سینکروترون در ایران مکانی معادل یک شهرک به آن اختصاص میابد!  

 شکل: حلقه های ماشین شتابدهنده حرا-پترا در دسی آلمان

---------------------------------- 

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگ های سبز بید
عطر نرگس، رقص باد

نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب

نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار 

(فریدون مشیری)

Old is Gold

 ده روز پیش مصاحبه ای با مجله نیوزویک داشتم در مورد سینکروترون خاورمیانه و چالشهای مهندسیش و خیلی چیزهای دیگر. شعبه روسیه آن مصاحبه را انجام داد ولی دفتر مرکزی این مجله در نیویورک است. امیدوارم که ماه اسفند هم سمینار کوتاهی در مرکز فیزیک آی.پی.ام در ایران خواهم داشت و این انگیزه ای را در .لوم برای حمایت بیشتر از طرح شتابگر ملی را سبب شود و هم برای دانشجویان و محققین که بدانند ساخت شتابگر کار پیچیده تری از فرستادن ماهواره به فضا نیست!

-----------------------------------------

از دو ضرب المثل فرنگی خوشم میاد یکی: Old is Gold و دیگری: Time kills everything. 

اولی به زیبایی خاطرات و تجربیات گذشته اشاره میکند و دومی به آب شدن مشکلات با گذشت زمان. 

به عنوان مثال برای من هنوز مزه اولین ساندویچ و حتی بوی مغازه های پپسی فروشی که در ایران در کودکی داشتم را هرگز فراموش نمیکنم. یک حس فوق العاده. حتی با اینکه کودکیم را در زمان جنگ بیاد دارم ولی خاطرات آن دوران بصورت عجیبی جالب هستن! ولی واقعا چطور امکان دارد خاطرات حمله موشکی در شب توسط هواپیماهای عراقی و قطع برق شهر و یا مشق نوشتن زیر نور شمع جالب هستند را بایستی از خودم بپرسم. البته فکر کنم این تنها توهماتی است که به مرور زمان در مورد گذشته در ضمیر ناخودآگاه ما ایجاد میشود. ایمیلی چند هفته پیش گرفتم از دوستی در مورد توهمات انسانها و اشاره به مطالعه نظریه گشتالت. نظریه گشتالت تا حدی معنی فارسیه "مرغ همسایه غاز است" را هم میدهد. گروهی از ما که در خارج هستیم توهمات افسانه ای راجع به داخل ایران داریم و گروهی از ایرانیان داخل نیز توهمات افسانه ای راجع به خارج از ایران دارند که غالبا متاسفانه نادرست هستند. این جوابی بود که به دوستانم در ایران میدادم: "مشکلات در خارج از کشور هرگز از بین نمیروند بلکه نوع انها عوض میشود."خیلیها باور نمیکنند که افسردگی و استرس در خارج از ایران بیشتر از داخل است!

پروب جریان پالسی

چندین هفته است منتظر یک پروب مخصوص اندازه گیری جریان پالسی وایدبندwideband Rogowsky Coil  هستم که قرار است از شرکت PowerTek در نیویورک ایالات متحده برایم ارسال شود.  معمولا در پروژه های مهندسی مهمترین مولفه در پیشرفت کارها بعد از نیروی انسانی ابزارهای اندازه گیری هستند. ابزار کار دقیق و User friendly میتواند کارها را به نحو غیر منتظره ای جلو ببرد.

------------------------

یکی از پدیده هاییکه در کشورهای کمتر توسعه یافته به وفور یافت میشود عدم وجود برنامه های جامع توسعه در سطح ملی است. پدیده فرد محوری و نخبه محوری فراوان در سطح اجرایی و تصمیم گیری وجود دارد و حال آنکه برای توسعه پایدار فنی و اقتصادی اکثرا معتقدند ساختارها بایستی سیستم محور باشند. این را فراوان در پروژه های خاورمیانه ای و کشورهای کمتر توسعه یافته دیده ام. با تغییر یک مدیر یا وزیر و یا دولت مسیر حرکت و توسعه فنی میتواند کاملا تغییر کند. این را در مورد پروژه ای در ایران هم دیده ام. تجربه کوچک شخصیه خودم در مورد مسیر ایجاد یک پروژه شتابدهنده ملی در ایران است. هر چند که میدانم افراد زیادی در مورد پروژه های ملی به خصوص تکنولوژی بالا شبیه این در کشور چنین مسیری را طی کرده اند. پروسه کار معمولا شبیه هم بوده است: با مکاتبات فراوان و ایجاد مسیرهایی برای جلب نظر و اصطلاحا Convince یا تفهیم مسئولین برای ایجاد یک پروژه سودمند ملی بعد از چندین سال وقتی مسئولین مربوطه به اندازه کافی در مورد سودمند بودن چنین طرحی برای کشور تفهیم شدند و برای انجام آن خیز بر میدارند, میبینی که دولت به پایان سال چهارم خود نزدیک شده و انتخابات دیگر و مسئولین جدید. پایان پروسه و آغازی دوباره. 

تلاش برای تفهیم مسئولین جدید ...تفهیم مسئول...انتخابات جدید..مسئول جدید....و این دور همچنان میچرخد...