خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

عدم قطعیت

مدتیه که چیزی اینجا ننوشتم. علتشم اینه که اتفاق جدید و قابل گفتنی برام نیفتاده. البته از یه طرف هم حسابی سرم شلوغ بوده برای یه سری کارای طراحی که معمولا وقتی مربوط به مهندسیه دقیق باشن به انتها نمیرسن. هر چه دقیق تر محاسبات رو انجام میدی میبینی که خطاهای نسبی دیجیت کامپیوتری هم بیشتر میشه. بالاخره بایستی یه مقدار دقت و خطای نسبی رو به عنوان نقطه پایانی در نظر گرفت و وارد مرحله بعدی طراحی شد. به عنوان مثال الان که دارم طراحی مگنتهای یک شتابدهنده الکترون رو انجام میدم میبینم که خطای ناشی از میدانهای هارمونیک به ۱۰ بتوان منفی ۴ رسیده. ولی همین که میخام شکل قطب های دایپل رو بهتر کنم؛ نتیجه این میشه از لحاظ تئوری مقدار خطا به ۱۰ به توان منفی ۵ میرسه. ولی در عوض احتمال خطای ساخت اون چندین برابر میشه. یعنی با اینکار هر چند که ار لحاظ تئوری به نتیجه بهتری رسیدیم؛ ولی در عمل به عدم قطعیت و نتایج غیر قابل پیش بینی در هنگام ساخت برخورد خواهیم کرد. البته این مربوط به ابزارهای فعلی ساخت و تراش هست که با تولرانس های میکرون و کمتر اگه غیر ممکن نباشه؛ ولی بسیار پر هزینه هست. فقط کافیه تصور کنیم که ضخامت یک برگ ورق A4 یا تار موی انسان معادل ۱۰۰ میکرون هست.  

یک گام به جلو

 و امروز هم روز تعطیل است ولی من مقداری کار داشتم و امدم که کارهای به اصطلاح طراحیه بیم مونیتورینگ سیستم رو تمام کنم. هر چند که این محاسبات تمامی ندارند ولی خوب یک گام به جلو بود امروز. مقاله ام هم که در کنفرانس دیپاک در فرانسه بایستی ارایه کنم رو تقریبا ۹۵٪ تمام کردم. ولی فکر کنم اون ۵ درصد باقیمانده بایستی ۹۰ درصد دقتم رو به خودش اختصاص بده. 

یادداشت اول

امروز پنج شنبه و فکر کنم دهم فروردین هست که من شروع به نوشتن خاطرات روزانه ام میکنم.