خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

شب یلدا

امشب هم به سلامتی شب «یلدا» هست.

رسم جالبی که جدیدا برای دعوت به کنفرانسهای علمی یا Call for Paper در مراکز تحقیقاتی مد شده است؛ اینه که به جای روشهای قدیمی تنها یک کارت پستال که مثلا برای همین کنفرانس طراحی شده است را به دعوت شدگان میفرستند؛ چیزی شبیه کارت های عروسی ولی بدون پاکت. در نتیجه هم تبلیغی برای کنفرانس خواهد بود؛ چون پوششی ندارد و هم هزینه پست آن خیلی کمتر خواهد بود و هم چیز جالبتری از آب در میاید. یکی از این کارتها را امسال برای کنفرانس اروپایی شتابدهنده ها که در ادینبورا برگزار میشه چند روز پیش دریافت کردم. 

تعطیلات

دوباره برای مدت کوتاهی احتمالا بعد از ژانویه بایستی برم مرکز کلایدر فراسکاتی در نزدیکی رم. احتیاج به نرم افزاری هست به طور موقت برای شبیه سازی الکترومغناطیسی یه سری المنتها که چون در اینجا نرم افزارش نیست بایستی برای انجام آنها بروم.

اینجا هم از هفته دیگه به خاطر تعطیلات کریسمس برای یک هفته آف هستم. هر چند که امروز مهندس از تهران تماس گرفت و گفت که برای این چند روز تعطیلی برم به شهر دبی؛ ولی آماده کردن کارها برای این سفر کمی مشکل به نظرم رسید و فعلا از رفتن صرفنظر کردم.

 

آنتونی رابینز

دیشب که سرگرم تماشای تلویزیون IRIB1 جام جم بودم یهو یاد خیلی وقتای پیش افتادم پایان دوران دانشگاهیم که کتابی با عنوان «یادداشتهای یک دوست» اثر نویسنده بزرگ آنتونی رابینز افتادم که در اون زمان اثرات خیلی مثبتی روی من داشت. یادم میاد در طول دو سال بیش از ۷ بار این کتاب رو خوندم. وب سایتش هم اینجاست که البته مطلب مهمی توش نیست ولی توی اینترنت در گوگل اگه با نام فارسی آنتونی رابینز سرچ کنی وبلاگهای زیادی هستن که در موردش نوشتن. خوبی مطالب آن کتاب ساده بودن جملات و راحت بودن روشهایش بود درست برای افراد جوامع مدرن امروزی.

آنتونی رابینز به گفته خودش تا چندین سال بعد از ازدواج هم به سختی زندگی و با مشکلات روحی و مالی زیادی دست و پنجه نرم میکرد. او در آن هنگام شخصی منفی نگر و در نتیجه به قول خودش بیچاره بود؛ و روزگار را بدون هیچ امید و عشقی میگذراند. ولی با همین وضع توانسته بود از چندین حادثه که میتوانست منجر به مرگش شود جان سالم به در ببرد؛ او به تدریج به تنظیم ساختار فکری مثبت نگر خود پرداخت و توانست با اندیشه های مثبت و پرانرژی بعد از چند سال به یکی از ده مرد بزرگ تاثیر گذار در دهه ۹۰ در جهان تبدیل شود. کتابهای زیادی از او هم در ایران به فارسی ترجمه شده است.

اندوکتانس

بالاخره ساده ترین روش برای پیدا کردن مقدار اندوکتانس مگنتهای غیرمتقارن فکر کنم روش وکتورپتانسیل باشد. یادم میاید در دوران دانشگاه هم هر وقت میخاستیم بعضی مسایل الکترومغناطیسی غیر متقارن را حل کنیم و با فرمولهای عادی نمیشد اینکار را انجام داد دست به دامن انرژی ذخیره شده میشدیم. برای مگنتهای نا متقارن هم بهترین راه اینست که به کل مگنت به عنوان یک جعبه سیاه با یک ورودی جریان و یک خروجی جریان نگاه کنیم. با استفاده از مدل کردن آن در کدهای دو بعدی و تعین مقدار انرژی دخیره شده میشود به راحتی مقدار اندکتانس کل را محاسبه کرد و نیازی هم به دانستن جهت فلوهای مغناطیسی و یا اثرات متقابل سیم پیچها درون مگنت نیست.

الان اواسط دسامبر هست و بر خلاف معمول که هوا در اینجا بایستی برفی باشد؛ هوا کاملا آفتابی و تا حدی گرم در حدود ۲۵ درجه سانتیگراد است. البته دو هقته پیش هوا بطور ناگهانی سرد شد و تا حد ۴-۵ درجه رسید ولی یک هفته ای هست که دوباره گرم شده است. عکسهای دوره ماه گدشته CERN که در تریست ایتالیا برگزار شده بود را الان در وب سایت سرن در اینجا دیدم.

کنفرانس یوزرها

چند روزی بود که محل برگزاری کنفرانس یوزرهای پروژه در شهر ساحلی بودیم. تعدادی هم از همکاران دانشگاهی در ایران به این کنفرانس آمده بودند. سر میز شام گپی دوستانه با آنها داشتیم و کلا در مورد میزان استفاده از این تکنولوژی در ایران مطالبی دستم آمد. جو علمی خوبی بود که برای من اولین بار بود که با تعدادی از فیزیکدانهای ایرانی در خارج از ایران سر یک میز بحثهای جالب کنیم. روی میز شام در میان صحبتهایمان من کمی هم در مورد «شبهای برره» صحبت کردم. در مورد صحبتهای جدی هم امیدوار شدیم که چنین پروژه شتابدهنده ای روزی در ایران اجرا شود. امروز پنج شنبه عصر هم برگشته ام دفتر کارم و بایستی مقداری طرحهای ارایه شده در کمیته فنی را اصلاح کنم. 

شهر ساحلی

روز شنبه و یکشنبه این هفته جلسه کمیته فنی پروژه بود. روز شنبه نتایج کارها و طرحهایمان را ارایه دادیم و با حضور پنج نفر از اعضای شتابگرهای اروپایی جلسه تا بعد از ظهر ادامه داشت. زمان ریلاکس بعد از شام را کنار ساحل بودیم. یکشنبه هم به اتفاق برای دیدن مراحل ساختمان پروژه به سمت شمال غربی حرکت کردیم و حوالی ظهر به هتل برگزاری جلسه برگشتیم. بعد از نهار جلسه اعضای اروپایی پشت درهای بسته برگزار شد و عصر هم نتایج بررسی بر روی طرحهای ما را با کلمه outstanding و اینکه اصطلاحا از نتایج طرحها Impress شدن. ریپورت آنرا را هم آماده کردند و خواندند. و تقریبا کارهایی که بایستی در یکسال آینده انجام شود را اعلام کردند.این ریپورت بایستی برای تامین بودجه آینده ارایه شود.

هوای شهر ساحلی که جلسه در آن برگزار شد تقریبا از اینجا ۸ درجه بیشتر بود و دو روز برگزاری جلسه مفید بود و خوش گذشت تنها با این مشکل که نتوانستم شبهای برره را از تلویزیون تماشا کنم.

بحر المیت

هوا چند روز است که آفتابی شده ولی همچنان سرد است. به اتفاق تعدادی از همکاران روز شنبه گذشته رفتیم به ساحل بحر المیت یا معنی انگلیسی آن Dead Sea. که میگویند پایین ترین سطح آب در کره زمین را دارد؛ البته کاملا میشد چنین چیزی را حس کرد چون موقعیکه بعد از سفری نسبتا طولانی با ماشین به نزدیکی آنجا رسیدیم بطور کامل گوشهایم کیپ شده بود که وقتی پرسیدم گفتند که این در این منطقه عادی هست .علت آن هم بالا بودن فشار هوا هست. یک مسئله دیگر هم اینبود که وقتی کتری آب را توی به اصطلاح باربی کیو قرار دادیم مدت زیادی طول کشید تا آب به جوش بیاید. دقیقا بر عکس تجربه ای که چند سال پیش رفته بودیم کوههای پشت سد عباسپور در مسجدسلیمان. در انجا یادم هست که جوشیدن آب به خاطر ارتفاع منطقه خیلی فوری بود و این برایمان جالب بود.

 

زمین لرزه

الان داشتم موقع ناهار خوردن اخبار اینترنتی گوگل را هم نگاه میکردم که یک لحظه به عنوان خبر فوری منتشر شد. تویه اخبار سی.ان.ان گفت که امروز بعدظهر تقریبا چند روستا در جزیره قشم در خلیج فارس بطور کامل تخریب شدن و در بی. بی.سی هم همین خبر رو نوشته بود. با این تفاوت که تویه سی.ان.ان از واژه «خلیج فارس» استفاده کرده بود؛ ولی در بی.بی.سی جهانی انگلستان از واژه «خلیج» استفاده شد نه خلیج فارس. بزرگی زمین لرزه هم ۶.۲ ریشتر بوده است.