خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

گذشته چراغ راه آینده است

دیشب که خاطرات شخصیم در کامپیوتر را ورق میزدم برایم جالب بود اتفاقات؛ احساسات و دغدغه های فکری که در زمانهای مختلف داشته ام. خواندن و بیاد آوردن تجربه های شخصی از انجهت مثبت است که نشان میدهد هیچ مشکلی برای همیشه باقی نمی ماند. گذشت زمان همه چیز را به سمتی که «باید» تغییر میدهد.

معمولا در هر ماهی خاطرات گذشته همان ماه را میخوانم. مثلا برای روز ۲۷ ماه اکتبر ۲۰۰۲ (حدود نه سال پیش) اینگونه نوشته بودم. البته متن را متاسفانه به زبان انگلیسی نوشته بودم چون در انزمان احتمالا روی کامپیوتر فونت فارسی نداشتم. ترجمه اش :

-------

امروز یکشنبه  27 اکتبر 2002 است و از روی پیغام روی ماشین متوجه شدم که ساعتها را یکساعت عقب کشیده اند. دو هفته پیش «دیتر آینفلد» و «کیهان» به اینجا {مرکز شتابدهنده دارزبوری} آمدند. ما صحبتهایی در زمینه سیستمهای پالسی و سیستم خلا داشتیم. همچنین من از این به بعد بایستی روی سیستم دیاگنوستیک «بیم یابی» کار کنم. ماه دسامبر میتینگ مهمی در ایتالیا داریم برای آخرین تصمیمات راجع به حلقه انبارنده ماشین سینکروترون. هفته گذشته روز چهارشنبه صبح تماسی از آقای «بوکسنبرگ» داشتم که مسئول علمی دفتر یونسکو است. راجع به نامه ای صحبت کرد که .{..}.

در کنار این دوشنبه گذشته دکتر منصوری از ایران برایم ایمیلی فرستاد که بسیار خوشحالم کرد{ ..}.

روز جمعه ساعت ۱۱ به همراه همکاران َASTEC بیرون رفتیم. ما برای بازی «بولینگ» رفته بودیم. مکانش حدود 20 دقیقه خارج از مرکز دارزبوری در نزدیکی منطقه شهری «وارینگتون» است. این دومین بار بود که بولینگ رفتم. ولی با این حال خوب بازی کردم. وقتی به یکی از همکاران گفتم که دومین بار است بولینگ بازی میکنم تعجب کرد!! به او گفتم که در ایران بازی بولینگ ندیده بودم. ولی بازیهایی شبیه این شاید وجود داشته باشد. اولین بار در Bosen در آلمان بازی کرده بودم وقتی سال گذشته به آنجا رفته بودم. آن سفر جالبی برای من بود. ساعت 2 بعداز ظهر به مرکز برگشتیم. من بهمراه روبرت به قسمت بوستر ماشین رفتیم. مشکلی در قسمت «سیستم زمانی» ماشین رخ داده ست. علاوه بر تاخیر زمانی که توسط ماشین قابل تحمل است ولی jitter موجود در منابع پالسی کیکرها مشکلاتی برای تزریق الکترونها از بوستر به حلقه اصلی ایجاد کرده بود. مقداری اندازهگیری انجام دادیم ولی کارهای زیادی پیش رو لازم دارد. امروز{...}.

-------

کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش     معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش

الا ای دولتی طالع که قدر وقت میدانی      گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش



و حالا

قرار بود آخر همین ماه دسامبر برای مشاوره و کمک به برخی آزمایشات مرکز سینکروترون خاورمیانه برای دو هفته به آن مرکز بروم. ولی بنا به دلایلی شخصی رفتنم به آنجا را لغو کردم اما گفتم که میتوانم در ملاقاتی در یکی از مراکز اروپایی حاضر شوم تا اطلاعات فنی و کمک لازم را در اختیار افرادی از سزامی قرار دهم" ولی رفتن به خاورمیانه را فعلا قادر نیستم. مدیر فنی مرکز خاورمیانه هم آخر همین ماه قراردادش را به اتمام میرساند و بصورت تمام وقت مدیریت فنی مرکز سینکروترون فرانسوی «سولیل» SOLEIL را بر عهده خواهد داشت در نتیجه مرکز سزامی بدون مدیریت فنی خواهد شد. البته احتمالا یکی از مهندسین آلمانی سابق BESSY «ارنست وایرتر» بصورت موقتی برای مدت یکسال رهبری پروژه را بر عهده خواهد داشت.  این برای پروژه ای که همین اکنون هم با مشکلات فراوان روبروست شاید به معنای پایان تدریجی آن باشد. البته این پروژه توانسته است تاثیرات خود را در زمینه دانش فنی شتابدهنده در منطقه خاورمیانه بگذارد. اکنون ایران, ترکیه, پاکستان و ارمنستان کارگروههای ملی برای دستیابی به دانش فنی شتابدهنده ها را ایجاد کرده اند و این شاید بتواند در دهه های آینده از خروج دانشمندان و متخصصین این زمینه استراتژیک فنی از کشورهایشان کمک فراوانی کند. هر چند که سزامی بدلایل فنی احتمالا برخلاف انتظار در پایان نور سینکروترون قابل استفاده ای تولید نکند ولی باز بودن دسترسی به تمام اسناد و دانش مربوط به این شتابدهنده آلمانی BESSY I تا کنون توانسته کمک فراوانی به کشورهای خاورمیانه ای که «نیازمند به این دانش» بوده اند کند. عکس پایینی مربوط به چمبرهای خلایی Vacuum chambers هستند که در شتابدهنده و کلایدر  DAFNE Collider در INFN فراسکاتی در نزدیکی شهر رم ایتالیا ستفاده شده اند. افراد عادی با دیدنشان شاید فکر کنند که اینها هواکش و تهویه  شتابدهنده هستند! در صورتیکه این چمبرها سالها مکان برخورد الکترونها و پروتونهای نسبیتی و تشعشات نور سینکروترون و ذرات بنیادی بوده اند!!! فکر کنم سال 2006 که به مرکز INFN رفته بودم در کافی شاپ پشت عکس اولین «قهوه اسپرسو» را با یکی از همکاران میل کردم. قهوه ایتالیایی غلیظ و نسبتا تلخ که هر روز صبح قبل از ورود به دفتر کار میل میکنند. این عکس را همان موقع گرفتم. این مرکز به مانند موزه ای تجهیزات شتابدهنده هایی که زمانی طراحی و استفاده کرده بودند را در فضای آزاد گذاشته بودند. مثلا کاویتی فرکانس بالا, مغناطیسهای دوقطبی و چهارقطبی و حتی اولین رینگ حلقوی پایلوت پوزیترون و ... 

------------

اینجا اوایل همین ماه شهرداری این شهر در پیامی از مردم و به خصوص مدیران پروژه ها خواسته است که بدلیل بحران جهانی فراگیر اقتصادی در اروپا و ایالات متحده تا حد ممکن در خرج کردن دقت کنند. او از مدیران خواسته است حتی برای خرج کردن یک یورو هم حساب و کتاب را رعایت کنند. او نگفته است که کم خرج کنید ولی درخواست کرده است که در خرج کردن دقیق باشند و پروژه ها در دستان متخصصینی قرار گیرد که میتوانند با کمترین هزینه به نتیجه از پیش تعیین شده برسند و در این بین فشار غیر عادلانه ای بر دوش کسی قرار نگیرد.