خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

سفرنامه پاریس ۳

علاوه بر پاریس در شمال فرانسه؛ شهرهای استراسبورگ در شرق؛ لیون در مرکز؛ مارسی و نایس در جنوب فرانسه هم مکانهای زیبا و تاریخی هنری فراوان دارند. در مارسی؛ نایس و موناکو که در ساحل دریای مدیترانه قرار دارند همچنین سواحل زیبا و تفریحات مربوط به سواحل و کشتی سواری فراوان است.  

پنجشنبه و دیروز جمعه و حتی امروز سیستم حمل و نقل شهری و بین شهری فرانسه و به خصوص اینجا پاریس بدلیل اعتصاب کارکنانشان تعطیل شده است. و این مشکلات فراوانی برای جابجایی مردم ایجاد کرده است. قطارهای اصطلاحا جی.تی.وی و RER اق.وو.اق به فرانسوی(!) تقریبا همه تعطیلند و به همین خاطر من امروز شنبه را که قرار بود به مرکز پاریس برای دیدن چند محل دیدنی بروم نرفتم. البته جالب اینبود که با وجود نبود مترو ولی ترافیک اتوموبیلها آن مقدار که انتظار میرفت سنگین نبود.

روز پنجشنبه یکی از همکاران مرا از محل اقامتم تا مرکز سینکروترون رساند. در هنگام رانندگی از او پرسیدم که چرا ترافیک چندان سنگین به نظر نمیرسد؟ گفت همه از یکماه پیش خودشان را اماده کرده بودند که با مشکلی برخورد نکنند. امروز مشکل برای خانواده هایی است که تنها یک اتوموبیل دارند و بچه شان هم بایستی به مدرسه برود. گفتم چرا یک اتوموبیل ممکن است سخت باشد؟ جواب داد که در اینجا معمولا اغلب رسم است که یکی از والدین صبح بچه اش را به مدرسه میبرد و دیگری او را عصر به خانه بر میگرداند. وقتی سیستم حمل و نقل عمومی مثل امروز تعطیل باشد و تنها یک اتوموبیل داشته باشید کار خیلی سخت میشود. گفتم: شاید.

-------------------

هفته آینده هفته سختی خواهد بود از آنجاییکه مدیر پروژه به مرکز سولیل خواهد آمد تا قراردادی برای همکاری متقابل علمی بین وزارت علوم کشورشان و این مرکز در فرانسه امضا کنند و قرار است که من هم یه سری دیتای فنی لازم را بصورت فایلهای کامپیوتری از اینجا دریافت کنم که در غالب این قرارداد خواهند بود. دیروز در صحبتی دوستانه با مدیر فنی پروژه وقتی خواستم فایلی از شمای کلی طرح تجهیزات را روی کامپیوترش نشانش دهم دستم را در جیبم کردم و به همراه مقداری پول خرد یک یورویی و ۵۰ سنتی یک فلاش دیسک دو سانتی در آوردم و با شوخی گفتم کل پروژه ای که شما مدیر فنی اش هستی توی همین فلاش جا شده است. در جوابم گفت : وولا.

سفرنامه پاریس ۲

در پاریس به سیستم حمل و نقل شهری که میرسی شاید در اروپا از جمله بهترینها باشد. تقریبا مسافرت بین هر دو نقطه ای در پاریس و دهکده های اطراف آن از طریق ترکیبی از اتوبوس و مترو ممکن است. به خاطر همین اینجا زیاد از تاکسی خبری نیست. البته تاکسی هم در اینجا چندان ارزان نیست؛ مثلا بین مسیری از فرودگاه شارل-دو-گل پاریس تا جنوب پاریس حدود ۱۰۰ تا ۱۲۰ یورو بایستی بپردازی!

مکانهای دیدنی در پاریس فراوان است و البته به خصوص تعطیلات آخر هفته شنبه و یکشنبه بسیار شلوغ است. پریروز شنبه مکانی در پاریس رفتم برای دیدن اثر توریستی سیکر-کوور (اگر درست نوشته باشم) در منطقه مونت-موخ که یکی از دوستان معرفی کرد. اتفاقی افتاد که تا یکساعت بعد خنده ام میگرفت. فقط همین را میگویم که در نزدیکی آثار توریستی هیچ کار فرهنگی رایگان نیست! در پاریس در اغلب مکانها میشود نشانی از آثار هنری به خصوص نقاشی و مجسمه دید. در یکی از خیابانها کاریکاتوریستهایی نشسته بودند که کاریکاتورت را در عرض چند دقیقه میکشیدند؛ و خیلی هم جالب البته سرشان زیادی شلوغ بود. اکثر مردم دوست دارند کاریکاتور خودشان را در کیف پولشان نگه داری کنند. در خیابانهای اینجا کتابفروشی هم زیاد دیدم. توی قطار معمولا افراد کمی هستند که به اطراف نگاه میکنند یا روی صندلی خوابیده اند. اغلب دیگران رمان میخوانند و یا موزیک گوش میدهند یا هر دو را با هم.

------------------------------

یک هفته گذشته در مرکز سینکروترون سولیل آزمایشاتی روی منابع تغذیه پالسی و الکترومگنتهای پالسی انجام دادیم که در نوع خود بی نظیر بودند. وقتی از یکی از همکاران فرانسوی بابت اطلاعات جالب فنی که داده بود تشکر کردم در جواب گفت که: <ما اینجا هستیم که به تو در این زمینه کمک کنیم.> این برای من همان مقدار  جالب و عجیب بود که وقتی خارجیها چیزی در ایران میخرند فروشنده به او میگوید: قابلی ندارد مهمان ما باشید.

سفرنامه پاریس ۱

دیروز رفتم مرکز شهر پاریس برای دیدن برج ایفل. اینجا نزدیک اکثر مکانهای توریستی و دیدنی یک ایستگاه مترو هست. با مترو از محل اقامتم به آنجا رفتم. صف طولانی در چهار پایه برج ایفل بود که میخواستند با آسانسور به بالای برج ایفل بروند که از آنجا نمای پاریس را ببینند. من هم مدتی صف ایستادم ولی از آنجا که صبح دیروز طبقه بالایی برج ایفل در حال تعمیرات ماهیانه بود من ترجیح دادم که با اتوبوسهای روباز توریستی که درون شهر پاریس را میگردانند سوار شوم. قیمت یک بلیط دو روزه ۲۲ یورو هست و توی اتوبوس روباز در هر صندلی هدفونهایی هست که مکانهای مختلف را هر وقت از کنارشان رد شوی به زبانهای فرانسوی آلمانی ایتالیایی و انگلیسی معرفی میکنند. موزه لوور و خیابان شانزه لیزه Champs Elysees هم رفتیم. بعضی خیابانهای اینجا هم با نام شهدای جنگی و همچنین افراد مقدس مذهبی نامگذاری شده بودند. از کنار مکانهای تاریخی و معروف که رد میشدیم وقتی تاریخ ساخت آنها را میگفت برایم جالب بود. قرن ۱۵ تا نوزده یعنی حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال پیش. بناهایی زیبا؛ استوار و با معماری فوق العاده. این نشان میداد که برخلاف آنچه تصور میشود در کشورهای پیشرفته تنها به کمک تجهیزات مدرن شهرهایی زیبا و دوست داشتنی درست کرده اند درست نیست. شاید این بناهای منظم و خیابانها و مکانهای زیبا را اراده بالا و عشق فراوان مردم پاریس بوجود اورده باشد. در پاریس مهاجرین اکثرا الجزایری هستند که از لحاظ ظاهر شباهت زیادی به ایرانیان دارند.

غذاهای(دیش) فرانسوی هم معمولا ترکیبی از سبزیجات (آب پز) و گوشت-بیف است. پنیر محلی؛ استیک-بیف و شراب قرمز اینجا شهرت بالایی در اروپا دارد.

-------------------------------

در مرکز سینکروترون سولیل دست دادن به همدیگر موضوع جالبی است که در جاهای دیگر کمتر دیده ام. هر صبح با گفتن سلام-صبح به خیر «بون جوخ» بهم دست میدهند. این برایم جالب بود که هفته گذشته چند نفر تنها برای سلام کردن و دست دادن وارد اتاق کار من شدند. در مرکز دارزبوری انگلستان در چندین سال پیش یادم میاید که اصلا رسم نبود که افراد بهم دست بدهند برای سلام. بلکه تنها در اولین آشنایی بهم دست میدهند و در تمام مدت بعد به گفتن «های» بسنده میکردند. شاید اینگونه رفتارهای انگلیسیها باعث شده که در میان بقیه مردم اروپا جایگاه خوبی نداشته باشند.

--------------------------------

ماشین سینکروترون به مدت ده روز تا چهارشنبه آینده خاموش است و این فرصت جالبی بود تا به همراه همکاران اینجا بازدید کاملی از تجهیزات نصب شده درون تونل حلقه استوریج رینگ داشته باشیم. اسمبل کردن و نحوه نصب تجهیزات هم موضوع جالبی برای دیدن از نزدیک داشته است.

 

پاریسی های رمانتیک

چند روز اخیر به اندازه کافی سرم شلوغ بود که حتی وقت چک کردن ایمیلهایم را هم نداشته ام. پاریس و مردمان جالبش و زندگیه مسالمت امیز و عاشقانه نژادها و ملیتهای مختلف و احساس همراهی ملیتهای فرانسوی و افریقاییها با یکدیگر واقعا توجهم را موقعی که سوار مترو و اتوبوسهای شهری میشوم جلب کرده است. در کشورهای اروپاییه دیگر چنین هارمونی و آرامشی ندیده ام.

اما خرید در فروشگاهها اگر فرانسوی بلد نباشی ممکن است مثل امروز من مثلا یک بسته نمک را به جای شکر و یا مایع ظرفشویی به جای «خوشبو کننده میز» بخری. اصلا هیچ نشانی از زبان انگلیسی روی اجناس درون فروشگاه نیست؛ آنهم فروشگاههای بزرگ بین المللی «کرفوور» که تقریبا تمام وسایل لازم زندگی و خورد وخوراک و پوشاک را میتوان یکجا از ان خرید.

مردمان فرانسه هم اکثرا مهربان و رمانتیک هستند!! و از نگاه کردن مستقیم در چشمان هیچ ابایی ندارند. هوا هم این چند روزه ابری و صبحها مه آلود بود. ولی بر خلاف هوای دیگر شهرهای بزرگ؛ کاملا فرش و پاک.

------------------------

در مرکز سینکروترون سولیل هم که از صبح تا عصر آخر وقت با متخصصان فنی ساخت این شتابگر در حال صحبت بوده ام و این تقریبا تجربه ای بی نهایت ارزشمند برایم بوده است. صحبت و کار با افراد طراز اول در این زمینه؛ هم اعتماد به نفس و هم آگاهی علمی را به گونه ای عجیب افزایش میدهد.