خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

اندازه گیری میدان پالسی

برای اندازه گیری میدان مغناطیس پالسی معمولا پروبهای میدان ثابت قابل استفاده نیستند. در پروب هال میدانهای ثابت سبب القای جریان میشوند ؛ حال آنکه میدان پالسی سبب القای ولتاژ بدلیل تغییر فلوی مغناطیس میشود. این اساس ساخت یک پروب میدان پالسی است که چند روز پیش در لابراتوارم ساختم. خروجی ولتاژ القایی بایستی توسط یک اینتگراتور یا مستقیما توسط اسیلوسکوپ انتگرالگیری شود و میدان مغناطیسی از روی آن بدست میاید. شبیه آنرا در مرکز سینکروترون سولیل SOLEIL  و بسی دو  BESSY II هم ساخته و برای اندازه گیری میدان مغناطیسی الکترومغناطیسهای پالسیشان استفاده کرده اند.

----------------- 

در نزدیکی محل سکونتم خانه ای در حال ساخت است. چون من در طبقه سوم و در منطقه ای تقریبا مرتفع تر هستم دیدن پروگرس ساخت آن خانه از بالا برایم جالب است.  

--- 

مرغ بر بالا پران    و   سایه اش...میدود بر خاک؛ پران مرغ وش 

ابلهی صیاد آن سایه شود...میدود چندانکه بی مایه شود 

بی خبر کان عکس آن؛ مرغ هواست...بی خبر که اصل آن سایه کجاست 

تیر اندازد به سوی سایه او...ترکشش خالی شود از جستجو  

«قصه صیاد و سایه مولانا»

زمین لرزه ایتالیا

یکی از همکاران که مسئولیت فیزیک ماشین شتابدهنده سولیل در فرانسه را بر عهده دارد دیروز مطلبی برایم تعریف کرد که جالب بود. زمین لرزه هفته گذشته که در ایتالیا و در نزدیکی رم رخ داده بود سبب نوساناتی به مدت چند ثانیه در صفحه افقی مکان یابهای الکترون در مرکز سینکروترون سولیل در نزدیکی پاریس شده بود. میزان این نوسانات که نسبتا بزرگ بود معادل ۷ میکرون بود. 

اغلب شتابدهنده های ایتالیا در فراسکاتی و تریست نیز ظاهرا بعد از وقع زمین لرزه و نیز پس لرزه های آن فعلا خاموش نگه داشته شده اند.. 

-------------------------------------- 

گاو ما ما میکرد 

گوسفند مع مع میکرد یعنی حسنک کجایی

سگ واق واق میکرد یعنی حسنک کجایی 

همه با هم فریاد میزدند حسنک کجایی. شب شده بود اما حسنک به خانه نیامد... 

  

قصه «تصمیم کبری» و شعر «باز باران با ترانه» و «کتاب خوب؛ من یار مهربانم» را هم بعدا مینویسم. یادم میاید سخت ترین و طولانیترین مشق دوران دبستان همین «تصمیم کبری» بود. سفرنامه ایران ۳-۸۷ را هم بعدا مینویسم.

سفرنامه ایران ۲-۸۷

روز یازدهم به منطقه های بکر طبیعی بنام «توبزان»{Tubozan} «مافه گه» {Maafega} «دره گاومیش» رفتیم. در منطقه توبزان اتومبیل را در پارکینگ یک مرغداری گذاشتیم و پیاده به سمت مناطق بعدی راه افتادیم. باد ملایم و درجه حرارت در اواسط اسفند ۱۳۸۷ حدود ۱۷ درجه بود. گرد و غبار صحرای امارات و عربستان که به جنوب ایران آمده است تا این مناطق شمالی و کوهستانی خوزستان کمتر دیده میشود در نتیجه سبزه ها و زمین رنگشان را از دست نداده اند. منطقه وسیع تقریبا هموار با پوشش گیاهی کم عمق و سطح تقریبی ۵۰۰ هکتار اولین منطقه ای بود که پشت سر گذاشتیم. این منطقه هموار در اصطلاح محلی «جا بالون» نامیده میشود که فرودگاه شرکتهای نفتی انگلیسی و بعد ها در دهه ۳۰ محل فرود هواپیماهای نیروهای متفقین در جنوب ایران بوده است. اکنون به جز قالبهای نشانه ای بتنی علامتی از تجهیزات یا ساختمانهای یک فرودگاه در آنجا مشاهد نمیشد.  

 بعد از آن وارد زمینی ناهموار و تپه ای شدیم و بعد از حدود ۴۵ دقیقه پیاده روی به منطقه «مافه گه» رسیدیم. اینجا محل تلاقی چندین تپه بزرگ بود با پوشش گیاهی نسبتا ملایم. این منطقه و اطراف آن اصطلاحا در «طرح» طبیعتی قرار دارند که تا حدی معنای حفاظت شده میدهد. در میانه راه دو بار متوقف شدیم برای نوشیدنی و خوردنی. بعد از آن وارد قسمت سختتر مسیر شامل تپه نوردی؛ کوهنوردی و حتی عبور از آب شدیم. آنجا مجبور شدیم کفشهایمان را از پا در آوریم. آب سردی بود... 

----------------------

روز نهم به زیارتگاه «قدمگاه امام رضا» در دامنه تپه ای در 2 کیلومتری منطقه رود «تمبی» {Tembi}رفتیم. شبیه سایر امامزاده ها استخر بزرگ آب در وسط حیاط و یک لانه بزرگ برای کبوترها و پرنده ها در حیاط آن بود. من هر جا انبوه کبوتر و پرنده های مشابه را میبینم آنرا نشانه ای از آرامش و مثبت بودن محل میدانم. نشانه ای که در پیاده رو بعضی خیابانهای آرام شهرهای کوچک اروپایی فراوان دیده میشود. در برخی مناطق «ونیز» و «رم» در ایتالیا و هم «پاریس» از زیادی پرندگان اهلی روی کف خیابان نمیتوان براحتی در آن قدم زد!