خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

ITER Project

امروز به همراه همکاران آخر وقت برای دو ساعت برای تفریح طبیعت رفتیم. هوا خنک بود و فرصت خوبی برای کباب کردن یا اصطلاحا باربی-کیو بود. این به مناسبت ملاقات  دو روزه گیتانو ویگنولا مدیر فنی سابق بوده است که آمده بود به اینجا تا یک سری کارهایش را مرتب کند ...

 کمی در مورد قیمت بالای نفت و بحران انرژی صحبت شد. اینکه کشورش ایتالیا هم بعد از چندین دهه دوری از برق اتمی اکنون دارد به سمت تولید برق از نیروگاههای اتمی گرایش پیدا میکند. صحبت از پروژه بین المللی ITER شد که وزیران خارجه اتحادیه اروپا؛چین؛ ایالات متحده و ژاپن و روسیه سال گذشته تصویب کردند تا به کمک واکنش هسته ای «فیوژن» بتوانند در دهه های آینده در صورت موفقیت این پروژه انرژی کشورهای توسعه یافته را تامین کنند. این تجهیز بزرگ اولین ساخته بشر خواهد بود که توان خروجیش ده برابر توان ورودیش است!! این مرکز بزرگ بین المللی در کاداراشه در نزدیکی مارسی در جنوب فرانسه قرار دارد.

البته قبلا در نه سال پیش ساخت پروژه ای اروپایی بنام «جت» JET در انگلستان اجرا شده بود ولی آنها بدلایل نداشتن دانش و تکنولوژی کافی هرگز نتوانستند به نقطه بحرانی لازم برای توان خروجی بیشتر از ورودی برسند. امروز ویگنولا میگفت در واقع یکی از مسایل گریبانگیر پروژه ITER مسئله مهندسی و تکنولوژی آن نبوده بلکه بیشتر نداشتن «تئوری های کافی فیزیک» در پشت آن است. آنها واقعا نمیدانند که رفتار سیستم بعد از گذشت از نقطه بحرانی چه خواهد بود؛ تنها نتیجه را میدانند... گفتم که با هزینه ۵ میلیارد دلاری که کشورهای عضو برای تحقیقات آی-تر میکنند  تا تامین انرژی آینده شان را تضمین کنند؛ شاید کشورهایی مثل ایران هم حق دارند که حداقل در تحقیقات هسته ای سنتی و رایج سرمایه گذاریهایی انجام دهند.

مایکروترون

قرار است ماه دسامبر طی یک برنامه رسمی با حضور مسئولین کشورهای عضو و نیز دبیر کل یونسکو خروج بیم الکترون از شتابگر مایکروترون افتتاح شود. شاید این مسئله هم تبلیغی برای حضور این کشور در تکنولوژیهای پیشرفته باشد. دیروز و امروز سرگرم نصب و راه اندازی دوباره یک مولد پالس پرقدرت برای مایکروترون بودم. این مولد پالس اصطلاحا مدولاتور نامیده میشود و برای تولید پالسهای مثلا در رنج ۴-۵ مگاوات استفاده میشود. این پالسر تا سال ۱۹۹۹ در مرکز بسی در آلمان بصورت مستمر برای تولید پالس مورد نیاز تفنگ الکترون و مولد فرکانس رادیویی مگنترون استفاده میشد. از آن به بعد که توسط کشتی در یک محموله بزرگ به اینجا منتقل شد تا چند ماه پیش درون جعبه های بزرگ نایلونی نگهداری میشد. خوشبختانه آزمایشات دیروز و امروز بعد از نصب دوباره نشان داد که توانایی کارکرد دوباره را دارد و میتوان از آن برای مدتی جهت تغذیه مورد نیاز شتابگر مایکروترون بهره برد. معمولا بهترین روش تهیه پالسهای انرژی پرقدرت در رادارها؛ شتابدهنده ها و نیز صنایع فضایی و مخابراتی استفاده از مدارات مصنوعی پالسی است که در سیستمی با نام مدولاتور نصب میشود. هر چند که در مدلهای قدیمی از شارژ خازن و ایندوکتورهای بزرگ برای این منظور استفاده میشد ولی امروزه با استفاده از مدارت قدرت سوییچینگ هم این کار انجام میشود. 

---------------------------

چون سرآمد دولت شبهای وصل...بگذرد ایام هجران نیز هم.

 این تعبیریست که در مورد تست مدولاتور برایم اتفاق افتاد. به محض آغاز تست بعد از یک جرقه بزرگ منبع تغذیه شارژ از کار افتاد. در مرحله بعد یکی از فن های خنک کننده با صدا و دودش که منجر به ترکیدنش شد آغاز غم انگیزی را ایجاد کرد. این نشانه مهمی برای من بود در واقع همان موقع به یکی از همکاران گفتم اینها نشانه آنست که ما تست را با موفقیت انجام خواهیم داد و همین هم شد. ضرب المثلی فرنگی ّIf everything is right, some thing is wrong که ترجمه اش اینست :«اگر همه چیز کاملا درست پیش رود به معنی اینست که جایی اشتباهی رخ داده است.» در واقع وجود شکستهای مقطعی راه ناگزیر موفقیتهای دایمی است.

سفرنامه به ایران(۳)

دو روز مانده به برگشتم از ایران در مرکز مطالعات فیزیک و ریاضیات تهران یا اصطلاحا IPM  سمیناری کوتاه با موضوع تکنولوژی شتابدهنده و... ارایه کردم و در آن به علاقه کشورهای همسایه ایران از جمله ارمنستان, ترکیه, پاکستان و چند ماهه پیش کشور نفتی عربستان به تجهیز کشورهایشان به شتابدهنده های ملی اشاره کردم و گفتم که آنها از چندین سال پیش بودجه هایی را برای این منظور اختصاص داده اند. به طور ضمنی اشاره کردم که موضوع محاصره یک کشور تنها شاید با ماشینهای نظامی نباشد, البته این یکی از راههای آشکار است ولی همچنین ممکن است که با ایجاد مراکز ویژه تکنولوژیک باعث محاصره فنی و اقتصادی  پنهان کشوری دیگر شوند. از اینها که بگذرم محل سمینار مکان فوق العاده باصفایی در دل یک باغ وسیع در منطقه نیاوران بود.

--------------------

نوشته ای که برایم جالب بود. این نوشته را 50 سال پیش- دان هرالد- نویسنده امریکایی در اواخر عمرش نوشت با عنوان «اگر عمری دوباره داشتم..»:

اگر عمری دوباره داشتم میکوشیدم استباهات بیشتری مرتکب شوم. همه چیز را آسان میگرفتم. از آنچه در عمر اولم بودم ابله تر میشدم. فقط شماری اندک از رویدادهای جهان را جدی میگرفتم. اهمیت کمتری به بهداشت میدادم. به مسافرت بیشتر میرفتم. از کوههای بیشتری بالا میرفتم و در رودخانه های بیشتری شنا میکردم. بستنی بیشتر میخوردم. مشکلات واقعی بیشتری میداشتم و مشکلات واهی کمتر. آخر ببینید من از آن آدمهایی بوده ام که بسیار محتاطانه و خیلی عاقلانه زندگی کرده ام؛ ساعت به ساعت و روز به روز. اوه البته منهم لحظات سرخوشی داشته ام. اما اگر عمر دوباره میداشتم از این لحظات خوشی بیشتر میداشتم. اگر عمری دوباره داشتم سبک تر سفر میکردم.

اگر عمر دوباره داشتم وقت بهار زودتر پا برهنه راه میرفتم و وقت خزان دیرتر به این لذت خاتمه میدادم. از مدرسه بیشتر جیم میشدم. گلوله های کاغذی بیشتری به معلم هایم پرتاب میکردم. سگ های بیشتری به خانه می آوردم..دیرتر به رختخواب میرفتم و میخوابیدم. بیشتر عاشق میشدم. به ماهیگیری بیشتر میرفتم. پایکوبی و دست افشانی بیشتر میکردم. سوار چرخ و فلک بیشتر میشدم و به سیرک بیشتر میرفتم.

در روزگاری که تقریبا همگان وقت و عمرشان را وقف بررسی وخامت اوضاع مکنند؛ من به ستایش سهل و آسانتر گرفتن اوضاع میپرداختم. چون من با ویل دورانت موافقم که میگوید «شادی از خرد باهوشتر است». اگر عمر دوباره داشتم گلهای بیشتری از چمنزارها میچیدم...