خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

NSLS-II

ماه گذشته مجلس ایران عضویت آن کشور را در پروژه ای با عنوان«طرح سینکروترون خاورمیانه» تصویب کرد و در مورد تصویب آن نوشته بود که «برای اهداف استراتژیک سیاست خارجی و انتقال تکنولوژی نوین» این کار را انجام داده است.

پریروز مجله ای را دریافت کردم از اخبار تابش سینکروترون در امریکا که وزیر انرژی طرح NSLS-II را در آبتن نیویورک کلنگ زده است و مبلغی چند صد میلیون دلاری برای اجرای کامل آن تا ۱۵ سال آینده در نظر گرفته است. از اهداف ارایه شده در سخنرانی مسئول آن آمده بود: به منظور اهداف امنیت ملی و ادامه سوپریوریتی-برتری  تکنولوژیکی ایالات متحده این پروژه را کلنگ میزنیم..

-------------------

 سال ۲۰۰۵ برای شرکت در کنفرانسی به شهر لیون در فرانسه رفتم در هتل اجرای کنفرانس فرشهایی به دیوار آویزان بود. اغلب فرشها طرحهای ایرانی داشتند و روی یکی از آنها به فارسی نوشته بود:

 شکر نعمت نعمتت افزون کند. کفر نعمت از کفت بیرون کند.

 داشتم میخواندم که شرکت کننده شاید فرانسوی آمد و گفت این نوشته از آن خطهایی عجیبی است که از راست به چپ مینویسند. من هم نگفتم که این خط فارسیه ماست..

گاو و چمن سرسبز

رزولوشنهای جدید سازمان ملل در مورد ایران واقعا محدودیتهایی را بر نقل و انتقال ایرانیانی که به نحوی در زمینه های فیزیک به خصوص فیزیک انرژی بالا یا فیزیک اتمی کار میکنند ایجاد کرده است به نحوی که در هفته گذشته چندین بار رزولوشن ماه مارس را با دقت مطالعه کردم تا بفهمم چرا از چند ماه گذشته حتی در کشورهای خاورمیانه و اروپا در جابجایی بین کشوری ایرانیان به شدت سخت گیری میشود...

---------------------

سال گذشته که به اسکاتلند رفته بودم در مسیر قطار از گلاسکو تا منچستر چمنهای سبزی را میدیدم و به گاوهایی که با خیال راحت و آرام در چمنهای سبز مشغول چریدن بودند غبطه میخوردم.

--------------------- 

مولانا مطلب جالبی در مورد نحوه زندگی بعضی انسانها میاورد. حکایت آن گاوی است که تنها در جزیره ای سر سبز صبح تا شب چرا میکند و فربه شود چون کوه... شب که شود غصه میخورد که نکند فردا این همه علف سبز در صحرا نباشد و از فرط این غصه خوابش نمیبرد و تا صبح از غصه لاغر شود. صبح دوباره به صحرا میرود و میبیند که صحرا سبزتر و انبوه تر است و میخورد تا فربه شود و شب هنگام دوباره از فرط همان غصه لاغر گردد و این را سالها میبیند و اعتماد نمیکند...مولانا انسان را شبیه آن گاو میداند و صحرا را جهان خدا که نعمتش را از انسان دریغ نمیکند ولی انسان هیچ وقت آنرا باور نمیکند...

یک جزیره ی سبز هست اندر جهان     اندرو گاویست تنها خوش دهان

جمله صحرا را چرد او تا به شب          تا شود زفت و عظیم و منتجب

شب ز اندیشه که فردا چه خورم     گردد او چون تار مو لاغر ز غم.....این ادامه پیدا میکند

باز چون شب شود آن گاو زفت    میشود لاغر که آوه رزق رفت

نفس آن گاو است و آن دشت این جهان      کو همی لاغر شود از خوف نان

سالها خوردی و کم نامد ز خور           ترک مستقبل کن و ماضی نگر

 

لحاف دوزی

درصحبتهای دوستانه ای که چندین سال پیش در آزمایشگاه اروپایی دارزبوری با مسئول گروه «ASTeC » داشتم پرسیدم که چرا شما در اینجا ۵ پروژه جداگانه در زمینه شتابدهنده تعریف کرده اید و هیچکدامشان هم هنوز شروع به ساخت نشده است. در جوابم گفت که ما نمیخواهیم محققانمان در اینجا بیکار باشند. در نتیجه چندین پروژه تعریف میکنیم تا اولا همیشه محققانمان کاری برای انجام دادن داشته باشند و دچار حالت روزمرگی نشوند و از طرف دیگر همیشه پروژه ای مورد قبول مراکز سیاست علمی کشورمان در سبد داشته باشیم تا هر وقتی بتوانیم بودجه لازم را از مسئولین بگیریم. و به قول خودش after all  ما نمیخواهیم که محققین فیزیک در کشورمان بیکار بمانند. ما برای خودمان شغل ایجاد میکنیم....

-------------------------------

یکی از محققین فیزیک در ایران وگفت بودجه خوبی در سال ۸۵ از طرف دولت در اختیارمان قرار داده شده ولی هیچ محققی پروپوزال یک پروژه جالب ارایه نداده است تا ما بتواتیم این پول را خرج کنیم. او میگفت اساتیدی به اینجا امده اند و روی کاغذ اچار با خودکار یک طرحی را نوشته اند مثلا در پنج صفحه و انتظار دارند بدون مطالعه بودجه شان تامین شود کند. در نتیجه اغلب آن بودجه پژوهشی برگشت خورد. مولانا میگوید خیلی افراد پشت در خانه میایستند و بدون اینکه در بزنند انتظار دارند در خانه باز شود.

گفت پیغمبر که چون کوبی دری....عاقبت زان در برون آید سری. (شعر از مولانا)

کیمیای صبر

به دلایلی از پیش نامعلوم؛ به کنفرانس شتابگرهای امریکا که امسال در نیومکزیکو برگزار میشود نرفتم ولی مقاله ام را فرستادم برای چاپ در مجموعه مقالات. امسال بر خلاف سالهای قبل فرمی بنام حق کپی رایت برای IEEE را نیز پر کردم. سالهای قبل بدون اجازه مستقیم از نویسنده کلیه مقالات کنفرانس را در مجموعه IEEE چاپ میکردند. مقاله ای در رابطه با «طراحی الکترومگنتهای پالسی برای تزریق الکترونها در استوریج رینگ ماشین شتابگر».

---------------------------

صد هزاران کیمیا حق آفرید.....کیمیایی همچو صبر آدم ندید.

این پایان داستانی است از مولوی که در آن لقمان لباسی برای داوود آماده کرده بود و مولانا در این داستان نشان داد که با گذشت زمان؛ معادلات و شرایط موجود در عالم تغییر میکنند و اساسا مشکلات وابسته به زمان هستند که اگر فاکتور زمان را از آنها حذف کند مشکلی باقی نمی ماند. و حقیقت متصل به سرچشمه هستی همواره پایان ماجراها خواهد بود....نویسنده معاصر غربی «اکهارت تول» هم در کتاب نیروی حال شبیه همین را گفته. اینشتین فیزیکدان هم در مقاله ای معروف گفته «دو چیز انتها ندارد یکی جهان هستی و دیگری حماقت انسان».

خودکار دیجیتال

معمولا در پروژه های انتقال تکنولوژی شتابگرها یک پروسه آسان وجود دارد که به خصوص کشور ژاپن و اروپاییها بعد از جنگ جهانی دوم بسیار از این شیوه استفاده کرده اند. آنها پروژه های سایه ای در کشورشان تعریف میکردند که دقیقا شبیه پروژه هایی بود که در امریکا در حال انجام بودند. در همین حال کار عملی مثلا برای ساخت پروژه را آغاز میکردند و ارتباط مستمری با آزمایشگاههای امریکایی و اروپایی داشتند؛ این در واقع علتی است که وقتی وارد ماشین های شتابگر میشوی همه آنها از یک نوع طراحی برای ساب-سیستمها بهره میبرند. به عنوان تجربه شخصی هنگامی که ماشینهای سینکروترون بریتانیا؛ هندوستان؛ ایتالیا و آلمان را از نزدیک مشاهده کردم دقیقا حس کردم که اینها از روی همدیگر کپی برداری کرده اند. سیستمهای کاملا شبیه هم برای ماشینها بکار برده بودند. شاید این اساس انتقال تکنولوژی باشد. استفاده از تجربیات دیگران برای اهداف پروژه خود.

---------------------------------