خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

دوربین

از مدتی پیش تمام دوربین های مدار بسته اطراف ساختمانمان را با دوربین های مداربسته قوی تری عوض کردن؛ باز و بسته شدن آسانسور طبقات درون ساختمان رو هم هوشمند کردن؛ بطوریکه بدون کارت مغناطیسی شناسه هر کدام از کارکنان اینجا؛ اصلا باز و بسته نمیشه. این کار بسیار جالب و مطمئنی هست. امروز هم هوا تقریبا خنک هست و کمی هم باد میاد ولی در هر صورت کاندیشنر روشنه.
دوباره بایستی نتایج طراحی دایپل مگنت رو بررسی کنم؛ در واقع با وجود میدان بالای بین شکاف دو دهانه دایپل؛ کشش شدیدی بین دو دهانه دایپل ایجاد میشود که در حدود ۳۵ تن نیرو به دو دهانه فشار وارد میکند؛ این باعث میشود که مقداری در حد ۱۰ میکرون تغییر هندسی در دو دهانه ایجاد شود که باعث مقادیر جدیدی در مالتی پل های مغناطیسی مگنت میشود. بایستی دید که این در محدوده نرمال هست یا نه.

برگشتم

مثل همیشه چندین ساعت قبل از مسافرت دچار اصطلاحا تراول-سیک شدم. پروازم هم صبح زود به سمت وین در اتریش بود و بعد از یک نصفه روز توقف به سمت لیون در فرانسه حرکت کردم. هوای وینا بارانی بود؛ ولی هوای لیون فوق العاده پاک و جالب بود. توی کنفرانس هم روز اول مقاله ام رو بایستی ارایه میدادم و استقبال خوبی هم شد از اون. با افرادی از شتابدهنده های سینکروترون در سرن؛ آلبای اسپانیا؛ سولیل فرانسه؛ جی-اس-آی آلمان و الترای ایتالیا و شتابدهنده تایوان و همچنین دو نفر از سوپر شتابگر پترا و حرا در آلمان صحبت های آموزنده ای داشتم. مطالب جالبی از تجارب اونها در زمینه بیم دیاگنوستیک بدست آوردم و نتایج کارهایم رو هم به اونها گفتم. برای خیلی ها روند پیشرفت پروژه جالب بود. روز دوم هم کلی با دکتر برگز مسئول شرکت برگز حرف زدیم و همچنین با شرکت سازنده الکترودهای بیم دیاگنوستیک مونیتور. تقریبا ۱۵۰ نفر شرکت کننده بودند و از بیشتر سینکروترون ها و حتی کولایدرها افرادی بودند. 
یک نصفه روز هم به لیون رفتم و کمی توی شهر گشتم؛ شهر بسیار قشنگ و تاریخی و تمیزی بود. و البته پر از محصولات فرهنگی و کتابخانه و موزه و کلیساهای قدیمی و رستوران های سنتی و مدرن و یک رودخانه نسبتا بزرگ که یک پل روش بود خیلی شبیه پل رودخانه سانفرانسیسکو. ولی باز هم میگم که هوای لیون فوق العاده پاک و آرامش بخش بود. حتما ایشالله یک بار دیگه البته نه برای کنفرانس و مسایل کاری؛ بلکه برای تفریح به لیون خواهم رفت.

ضرب المثل

دیروز ایمیلی رو گرفتم از یکی همکاران که برام جالب بود. همکارم ایرانی نیست و اون ایمیل را با عنوان به فارسی [نکته روز] به همه همکاران در یونسکو فرستاده بود. به انگلیسی اینبود:
A Gentle hand may lead an elephant with a signle hair...... Persian  proverb و به فارسی میشه: با دستان ظریف میتوان یک فیل را تنها با یک تار مو حرکت داد.(ضرب المثل فارسی)
این مطلب برای من جالب بود؛ از این جهت که من اولین بار بود که این را شنیده بودم؛ و حال آنکه در پایانش نوشته شده بود این یک ضرب المثل ایرانی است.
تقریبا آلموست همه کارهام رو ردیف کردم برای هفته آینده که دارم میرم لیون. هر چند که این سفرم خیلی کمپرس و کوتاه است ولی بایستی ببینم چقد میشه از لیون لذت برد. اگه بتونم توی این چند روز یکی از بازیهای باشگاهی لیون رو هم ببینم که عالی میشه.

سینکروترون

امروز یکی از همکاران به اتفاق مدیر شتابدهنده سینکروترون که (وزیر علوم اینجا است) یک مصاحبه کوتاه در شبکه تلویزیونی داشتند. قرار است روز جمعه بطور کامل پخش شود. مصاحبه در مورد اطلاعات عمومی شتابدهنده ها و کاربرد انها در زندگی روزمره مردم و استفاده از این فسیلیتی برای پیشبرد علوم بنیادی وتکنولوژی قرن بیست ویکم بود. دیروز هم تعدادی از برندگان جایزه نوبل فیزیک از محل ساخت و مراحل پیشرفت ساختمان این فسیلیتی بازدید کردند. برایشان جالب بود که همچین پروژه ای در همچین منطقه ای در حال پیشرفت است. 
همیشه در هنگام اجرا به یک مسایلی برخورد میشه که اصلا آدم فکرش رو نمیکنه از بس که بی اهمیتن. مثلا همینجا بعد از چند ده متر بتن ریزی و نصب پایه های فلکسیبل در مقابل لرزش متوجه شدیم که برای کف این محوطه اصلا آبراهی در نظر گرفته نشده است. این یعنی اگه بعد از اتمام کار ساختمان و هنگام نصب تجهیزات مثلا آبی کف محوطه ریخته بشه؛ برای خشک کردن اون بجای حالت طبیعی عبور از آبراه بایستی از دستگاههای ساکشن استفاده بکنیم و این اصلا جالب نیست.

مرکز فیزیک نظری و ریاضیات

مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات در تهران یکی از مراکز معتبر جهانی. من هم مدت کوتاهی فرصت همکاری در آنجا را داشتم. محیط بسیار آرام و جالبی برای تحقیق و پژوهش است؛ معمولا ویزیتور هایی از مرکز تحقیقات اتمی اروپا(سرن)؛ مرکز عبدالسلام ایتالیا و دانشگاههای اروپایی وامریکایی دارد. شاخه های مختلف فیزیک؛ ریاضیات؛ نانو تکنولوژی(که البته این یکی جدید است) و علوم زیستی دارد.

اسکوپ

امروز قرار شد که از بودجه ای که آمده برای پروژه تعدادی وسیله اندازه گیری برای سال آینده بخریم. یک اسیلوسکوپ تا ۳ گیگاهرتز؛ یک آر-اف ژنراتور ۱ گیگا هرتز؛ اسپکتروم آنالایزر و نت-ورک آنالایزر ۳ گیگا هرتز. دو سازنده اصلی تجهیزات آر-اف یکی تکترونیکس هست و یکی هم آگیلنت-اچ پی... قیمتها تقریبا به ترتیب برای تجهیزات توی رنج ۴۲ هزار دلار؛ ۱۵ هزار دلار؛ ۲۶ هزار دلار و ۲۵ هزار دلار بودن برای هر کدام از اونا. این تجهیزات وسایل اولیه برای یک تست آر-اف هستن که ما برای سال آینده نیاز داریم. تکترونیکس توی فرکانسهای بالای ۳۰۰ مگاهرتز زیاد تولیدات نداره؛ ولی آگیلنت-اچ-پی تا ۱۲۰ گیگا هرتز هم تولید میکنه.
و اما هوا که هفته گذشته یه مقدار گرم شده بود؛ الان خنک هست. کنفرانس دیاگنوستیک برای شتابدهنده ها هم یک حال اساسی به من داد؛ دکتر اشمیکلر جمعه ایمیل زد که بله ما ۱۰۰٪ هزینه اقامت و هواپیما و تاکسی و هتل و اضافات!...اینا رو یه چیزی هم روش به شما میدیم؛ شما فقط تشریف بیارین اینجا لیون فرانسه؛ مقاله تون رو که برای بیم دیاگنوستیک نوشتین؛ اینجا توی کنفرانس ارایه بدین.  ما هم گفتیم به چشم؛ چرا که نه؟ البته یک نصفه روز هم بازدید از مرکز سرن توی سوییس داریم. 

هوا دوباره سرد شده

نیم ساعتی بیکار بودم؛ داشتم مقاله ای زا که دکتر وینیک فرستاده بود در مورد اینکه چرا تحقیقات در علوم بنیادی مهم هست رو میخوندم. مطلب جالبی بود توش:
تحقیقات در علوم بنیادی یک سرمایه گذاری دراز مدت هست....بعضی از پیشرفتهای علمی بطور تصادفی رخ میدهد. ولی نکته مهم اینست که این اتفاقات تصادفی سراغ افرادی میرود که ذهنشان در مورد آن مسئله از قبل آماده شده باشد.... لذا یکی از اهداف تحقیقات بنیادی ایجاد زمینه ای مناسب برای پیشرفتهای علمی آینده است. 
 

عدم قطعیت

مدتیه که چیزی اینجا ننوشتم. علتشم اینه که اتفاق جدید و قابل گفتنی برام نیفتاده. البته از یه طرف هم حسابی سرم شلوغ بوده برای یه سری کارای طراحی که معمولا وقتی مربوط به مهندسیه دقیق باشن به انتها نمیرسن. هر چه دقیق تر محاسبات رو انجام میدی میبینی که خطاهای نسبی دیجیت کامپیوتری هم بیشتر میشه. بالاخره بایستی یه مقدار دقت و خطای نسبی رو به عنوان نقطه پایانی در نظر گرفت و وارد مرحله بعدی طراحی شد. به عنوان مثال الان که دارم طراحی مگنتهای یک شتابدهنده الکترون رو انجام میدم میبینم که خطای ناشی از میدانهای هارمونیک به ۱۰ بتوان منفی ۴ رسیده. ولی همین که میخام شکل قطب های دایپل رو بهتر کنم؛ نتیجه این میشه از لحاظ تئوری مقدار خطا به ۱۰ به توان منفی ۵ میرسه. ولی در عوض احتمال خطای ساخت اون چندین برابر میشه. یعنی با اینکار هر چند که ار لحاظ تئوری به نتیجه بهتری رسیدیم؛ ولی در عمل به عدم قطعیت و نتایج غیر قابل پیش بینی در هنگام ساخت برخورد خواهیم کرد. البته این مربوط به ابزارهای فعلی ساخت و تراش هست که با تولرانس های میکرون و کمتر اگه غیر ممکن نباشه؛ ولی بسیار پر هزینه هست. فقط کافیه تصور کنیم که ضخامت یک برگ ورق A4 یا تار موی انسان معادل ۱۰۰ میکرون هست.  

یک گام به جلو

 و امروز هم روز تعطیل است ولی من مقداری کار داشتم و امدم که کارهای به اصطلاح طراحیه بیم مونیتورینگ سیستم رو تمام کنم. هر چند که این محاسبات تمامی ندارند ولی خوب یک گام به جلو بود امروز. مقاله ام هم که در کنفرانس دیپاک در فرانسه بایستی ارایه کنم رو تقریبا ۹۵٪ تمام کردم. ولی فکر کنم اون ۵ درصد باقیمانده بایستی ۹۰ درصد دقتم رو به خودش اختصاص بده. 

یادداشت اول

امروز پنج شنبه و فکر کنم دهم فروردین هست که من شروع به نوشتن خاطرات روزانه ام میکنم.