خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

سفرنامه ایران ۲-۸۷

روز یازدهم به منطقه های بکر طبیعی بنام «توبزان»{Tubozan} «مافه گه» {Maafega} «دره گاومیش» رفتیم. در منطقه توبزان اتومبیل را در پارکینگ یک مرغداری گذاشتیم و پیاده به سمت مناطق بعدی راه افتادیم. باد ملایم و درجه حرارت در اواسط اسفند ۱۳۸۷ حدود ۱۷ درجه بود. گرد و غبار صحرای امارات و عربستان که به جنوب ایران آمده است تا این مناطق شمالی و کوهستانی خوزستان کمتر دیده میشود در نتیجه سبزه ها و زمین رنگشان را از دست نداده اند. منطقه وسیع تقریبا هموار با پوشش گیاهی کم عمق و سطح تقریبی ۵۰۰ هکتار اولین منطقه ای بود که پشت سر گذاشتیم. این منطقه هموار در اصطلاح محلی «جا بالون» نامیده میشود که فرودگاه شرکتهای نفتی انگلیسی و بعد ها در دهه ۳۰ محل فرود هواپیماهای نیروهای متفقین در جنوب ایران بوده است. اکنون به جز قالبهای نشانه ای بتنی علامتی از تجهیزات یا ساختمانهای یک فرودگاه در آنجا مشاهد نمیشد.  

 بعد از آن وارد زمینی ناهموار و تپه ای شدیم و بعد از حدود ۴۵ دقیقه پیاده روی به منطقه «مافه گه» رسیدیم. اینجا محل تلاقی چندین تپه بزرگ بود با پوشش گیاهی نسبتا ملایم. این منطقه و اطراف آن اصطلاحا در «طرح» طبیعتی قرار دارند که تا حدی معنای حفاظت شده میدهد. در میانه راه دو بار متوقف شدیم برای نوشیدنی و خوردنی. بعد از آن وارد قسمت سختتر مسیر شامل تپه نوردی؛ کوهنوردی و حتی عبور از آب شدیم. آنجا مجبور شدیم کفشهایمان را از پا در آوریم. آب سردی بود... 

----------------------

روز نهم به زیارتگاه «قدمگاه امام رضا» در دامنه تپه ای در 2 کیلومتری منطقه رود «تمبی» {Tembi}رفتیم. شبیه سایر امامزاده ها استخر بزرگ آب در وسط حیاط و یک لانه بزرگ برای کبوترها و پرنده ها در حیاط آن بود. من هر جا انبوه کبوتر و پرنده های مشابه را میبینم آنرا نشانه ای از آرامش و مثبت بودن محل میدانم. نشانه ای که در پیاده رو بعضی خیابانهای آرام شهرهای کوچک اروپایی فراوان دیده میشود. در برخی مناطق «ونیز» و «رم» در ایتالیا و هم «پاریس» از زیادی پرندگان اهلی روی کف خیابان نمیتوان براحتی در آن قدم زد!

سفرنامه ایران ۱-۸۷

بالاخره تمرکز و وقت لازم پیدا شد تا قسمتی از روزنوشتها را بنویسم. مسیر حرکت به دبی و از دبی به تهران بود. شهر دبی از پنجره هواپیما کاملا خشک و بی آب و علف شبیه یک کوزه سفالی کنار آب به نظر میرسید. تهران هم مثل همیشه شهری بزرگ بود که هواپیما حدود چندین دقیقه بر فراز آن پرواز کرد تا به فرودگاه رسید.

مردم در تهران غالبا با اینکه تفریحات و رفاه نسبی دارند ولی لحظه ای را هم برای ابراز نارضایتی از وضعیت موجود از دست نمیدهند! معنویت مدرن در خیلی افراد برایم جالب است و البته در کنار آن خرافه و جادو و جنبل هم کم نیست. امامزاده صالح تجریش هم رفتم که امسال نسبت به پارسال جالبتر شده بود. اگر هم از پیاده روی در تهران خسته شدید و میخواهید برای نهار به رستورانی بروید که رنگ و لعابهای مدرن آن اشتهایتان را از بین نبرد بهترین مکانها رستورانهای نیمه سنتی بازار تجریش است. قرمه سبزی؛ چلوکباب؛ قیمه؛ جوجه و ...به همراه دوغ و پیاز! با طعمی خانگی و در محیطهای فوق العاده ساده و میزهای کمی کثیف؛ اشتها را زیادتر میکند.  در پروازهای داخلی فرودگاه مهرآباد هم خوشبختانه میتوانستی  از اینترنت بی سیم رایگان در محدوده سالنهای انتظار استفاده کنی. اس.ام.اس های فراوان در مورد یوزارسیف و احمدی نژاد و ماهواره امید و ...نشانگر ذوق بی پایان ایرانیان در خنداندن همدیگر است. 

به مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات هم رفتم و پرزنتیشن را در زمینه چالشهای فنی شتابگر بسی یک در آلمان ارایه دادم. چند ساعتی هم به مرکز انرژی اتمی امیرآباد رفتم و پروگرس کارهای انجام شده در زمینه شتابگرهای کم انرژی الکتروستاتیکی را دیدم که در نوع خود جالب بود. خبردار شدم که پرزنتیشن ماه می در کنفرانس بین المللی شتابگرهای امسال PAC 2009 در ونکوور کانادا را هم بایستی در مدت کوتاهی اماده کنم. امسال برای خودم هم غیر منتظره بود که جهت ارایه شفاهی در زمینه منابع تغذیه شتابگرها در این کنفرانس دعوت شدم.

زیر بنای ماشین شتابدهنده

سرگرم بررسی نقشه های اوتوکد ماشین سینکروترون ANKA در کالسروهه آلمان بودم و از کوچکی و کمپکت بودن این سینکروترون متعجب شدم. در زمینی به مساحت حدود یک هکتار یا ۱۰۰۰۰ متر مربع یک سینکروترون نسل سوم با انرژی ۲.۵ جاو و حدود چند صد نفر یوزر صنعتی و دانشگاهی کار جالبی است. در مقایسه با منابع نور دیگر مثلا سینکروترون سولیل SOLEIL به همراه ساختمانهای اداریش در حدود ۳۰ هکتار زمین را در نزدیکی پاریس به خود اختصاص داده است. صحبت از مرکز سرن سوییس نمیکنم که به مثابه یک شهر کوچک آزمایشگاهی فیزیک است. حتی ماشینهای حرا و پترا PETRA IIIو دسی DESY در آلمان هم به قدری بزرگند که بدون دوچرخه یا وسیله نقلیه نمیتوان از یک طرف حلقه خلا ماشین به طرف دیگرش رفت. در ایالات متحده هم رسم است که معمولا طراحی مکانهای ماشینهایشان چندین برابر نرم همه جاهای دیگر است. یادم میاید شش سال پیش که سفری به مرکز پرتو رودوترون یزد داشتم اختصاص آن همه زمین به یک منبع کوچک ۱۲ ماو برایم بسیار جالب بود. با این مقیاس احتمالا در صورت ساخت سینکروترون در ایران مکانی معادل یک شهرک به آن اختصاص میابد!  

 شکل: حلقه های ماشین شتابدهنده حرا-پترا در دسی آلمان

---------------------------------- 

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگ های سبز بید
عطر نرگس، رقص باد

نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب

نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار 

(فریدون مشیری)

Old is Gold

 ده روز پیش مصاحبه ای با مجله نیوزویک داشتم در مورد سینکروترون خاورمیانه و چالشهای مهندسیش و خیلی چیزهای دیگر. شعبه روسیه آن مصاحبه را انجام داد ولی دفتر مرکزی این مجله در نیویورک است. امیدوارم که ماه اسفند هم سمینار کوتاهی در مرکز فیزیک آی.پی.ام در ایران خواهم داشت و این انگیزه ای را در .لوم برای حمایت بیشتر از طرح شتابگر ملی را سبب شود و هم برای دانشجویان و محققین که بدانند ساخت شتابگر کار پیچیده تری از فرستادن ماهواره به فضا نیست!

-----------------------------------------

از دو ضرب المثل فرنگی خوشم میاد یکی: Old is Gold و دیگری: Time kills everything. 

اولی به زیبایی خاطرات و تجربیات گذشته اشاره میکند و دومی به آب شدن مشکلات با گذشت زمان. 

به عنوان مثال برای من هنوز مزه اولین ساندویچ و حتی بوی مغازه های پپسی فروشی که در ایران در کودکی داشتم را هرگز فراموش نمیکنم. یک حس فوق العاده. حتی با اینکه کودکیم را در زمان جنگ بیاد دارم ولی خاطرات آن دوران بصورت عجیبی جالب هستن! ولی واقعا چطور امکان دارد خاطرات حمله موشکی در شب توسط هواپیماهای عراقی و قطع برق شهر و یا مشق نوشتن زیر نور شمع جالب هستند را بایستی از خودم بپرسم. البته فکر کنم این تنها توهماتی است که به مرور زمان در مورد گذشته در ضمیر ناخودآگاه ما ایجاد میشود. ایمیلی چند هفته پیش گرفتم از دوستی در مورد توهمات انسانها و اشاره به مطالعه نظریه گشتالت. نظریه گشتالت تا حدی معنی فارسیه "مرغ همسایه غاز است" را هم میدهد. گروهی از ما که در خارج هستیم توهمات افسانه ای راجع به داخل ایران داریم و گروهی از ایرانیان داخل نیز توهمات افسانه ای راجع به خارج از ایران دارند که غالبا متاسفانه نادرست هستند. این جوابی بود که به دوستانم در ایران میدادم: "مشکلات در خارج از کشور هرگز از بین نمیروند بلکه نوع انها عوض میشود."خیلیها باور نمیکنند که افسردگی و استرس در خارج از ایران بیشتر از داخل است!

پروب جریان پالسی

چندین هفته است منتظر یک پروب مخصوص اندازه گیری جریان پالسی وایدبندwideband Rogowsky Coil  هستم که قرار است از شرکت PowerTek در نیویورک ایالات متحده برایم ارسال شود.  معمولا در پروژه های مهندسی مهمترین مولفه در پیشرفت کارها بعد از نیروی انسانی ابزارهای اندازه گیری هستند. ابزار کار دقیق و User friendly میتواند کارها را به نحو غیر منتظره ای جلو ببرد.

------------------------

یکی از پدیده هاییکه در کشورهای کمتر توسعه یافته به وفور یافت میشود عدم وجود برنامه های جامع توسعه در سطح ملی است. پدیده فرد محوری و نخبه محوری فراوان در سطح اجرایی و تصمیم گیری وجود دارد و حال آنکه برای توسعه پایدار فنی و اقتصادی اکثرا معتقدند ساختارها بایستی سیستم محور باشند. این را فراوان در پروژه های خاورمیانه ای و کشورهای کمتر توسعه یافته دیده ام. با تغییر یک مدیر یا وزیر و یا دولت مسیر حرکت و توسعه فنی میتواند کاملا تغییر کند. این را در مورد پروژه ای در ایران هم دیده ام. تجربه کوچک شخصیه خودم در مورد مسیر ایجاد یک پروژه شتابدهنده ملی در ایران است. هر چند که میدانم افراد زیادی در مورد پروژه های ملی به خصوص تکنولوژی بالا شبیه این در کشور چنین مسیری را طی کرده اند. پروسه کار معمولا شبیه هم بوده است: با مکاتبات فراوان و ایجاد مسیرهایی برای جلب نظر و اصطلاحا Convince یا تفهیم مسئولین برای ایجاد یک پروژه سودمند ملی بعد از چندین سال وقتی مسئولین مربوطه به اندازه کافی در مورد سودمند بودن چنین طرحی برای کشور تفهیم شدند و برای انجام آن خیز بر میدارند, میبینی که دولت به پایان سال چهارم خود نزدیک شده و انتخابات دیگر و مسئولین جدید. پایان پروسه و آغازی دوباره. 

تلاش برای تفهیم مسئولین جدید ...تفهیم مسئول...انتخابات جدید..مسئول جدید....و این دور همچنان میچرخد...

زمین مرجع الکتریکی

مدتی به خاطر مشغله کاری و نیاز به تمرکز بیشتر و فکر کردن به آنها! نتوانستم وبلاگ را آپدیت کنم. در این مدت مسئله زمین الکتریکی Grounding Earthing ساختمان شتابدهنده را به جای قابل قبولی رساندم و آزمایشات الکتریکی مربوط به الکترومگنتهای پالسی را کمی هموار کردم. چندین فیلم جالب ایرانی تماشا کردم و دو سه بار اتفاقی کمی زیر باران زمستانی قدم زدم. در ضمن به مناسبت ماه محرم دو شب به سفارت ایران رفتم. در خبرها هم از پایین آمدن قیمت مسکن در ایران بسیار خوشحال شدم.

در آزمایشات مربوط به الکترومگنتهای پالسی درسهای جالبی گرفتم. علاو بر درسهای فنی؛ ولی این اولین باری بود که اثر زمین کردن تجهیز را در نتایج آزمایش واضحتر دیدم. برای دیدن سیگنالهای انتهایی از یک اسیلوسکوپ حساس ۱۰ هزار یورویی استفاده شد و دیدم که چگونه سیگنالهای الکتریکی بدون رفرنس(زمین).....

خرید املاک در کره ماه و مریخ

خرید املاک در کره ماه: این شرکت بنگاه املاک انگلیسی؛ فروش زمین سیاره ماه را از روز کریسمس یعنی ۵ روز دیگر آغاز میکند. قیمت ارزان این زمینها حدود ۳۰ دلار برای هر ۴۰۰۰ متر مربع است. سند و مکان زمین روی کره ماه بصورت پستی برای خریدار فرستاده میشود!! املاک سایر سیارات نظیر ونوس و مریخ هم در دستور کاریشان قرار دارد! وب سایتشان.

---------------------------------------------

  

------------------------------------- 

 مدتی پیش با تعدادی از مسئولین یکی از کشورهای عربی! در زمینه زیرساختهای لازم برای پروژه های سینکروترون و شتابدهنده های بزرگ صحبت میکردیم. برایم جالب بود که سینکروترون را به منزله یک جعبه سیاه میدیدند که تکنولوژی فوق العاده پیچیده ای دارد. البته این جای تاسف داشت. بر اساس دیده ها و تجربیاتم از شتابدهنده های سینکروترون تقریبا مدل استفینگ کاری مراکز شتابگر کاملا روشن شده است. در صحبتهایم گفتم که بعنوان مثال در اغلب شتابدهنده ها حدود ۳۵ درصد کارمندان فنی متخصص برق هستند؛ ۳۵ درصد متخصص مکانیک؛ ۱۰ درصد فیزیکدان؛  ۵ درصد کنترل و کامپیوتر و ۱۵ درصد باقیمانده هم متخصصین رشته های نقشه برداری؛ عمران؛متالورژی؛شیمی, تشعشع رادیواکتیو و غیره هستند. برای طراحی اپتیک ماشین فیزیکدانها بهترین گزینه هستند. برای طراحی مهندسی و ساخت تجهیزات ماشین, ترکیبی از مهندسین برق و مکانیک گزینه های مناسب هستند. و برای طرح ساختمان و جاگذاری alignment تجهیزات هم مهندس عمران ونقشه برداری مناسبند. طراحی ضخامت دیوارهای شیلدینگ نیز بر عهده متخصص تشعشع رادیواکتیو است. بهترین گزینه برای مدیریت فنی پروژه های سینکروترون نیز بایستی بر عهده یک مهندس آشنا به مبانی فیزیک باشد.  گفتم و اما مدیر کل یا جنرال دایرکتور معمولا بایستی یک شخص مسئول دیپلماتیک باشد! تا بتواند ورود و خروج افراد و تجهیزات به کشور و نیز روابط بین الملل را براحتی مقدور سازد . این تجربه ایست که در اغلب سینکروترونهای اروپا و ایالات متحده و آسیا و حتی مرکز اروپایی «سرن» جواب داده است...

مدیر فنی و بازاریاب خوب

«ارنست» مسئول یکی از بخشها در قسمت شتابدهنده بسی BESSY در برلین است. بعد از پایان صحبتهای دو ساعته مان در مورد تجربیاتش با سینکروترون بسی یک در مورد ارتینگ تجهیزات؛ آزمایش های هیدرولیک الکتریک و خلا الکترومگنتها؛ چگونگی alignment گردرها و خیلی مسایل دیگر گفتم که در مورد احتمال شروع به طراحی یک سینکروترون در ایران شنیده ام, که برایش جالب بود. گفت که سیستم آموزشی ایرانیها در میان تمام کشورهای خاورمیانه کاملا متمایز و برتر است" هر چند که تاکنون به ایران سفر نکرده بود. گفت که در صورتی که ایران به کمک مراکز شتابدهنده آلمانی و از جمله خود او برای طرح سینکروترون نیاز داشته باشد خوشحال میشود که تا جای ممکن به آنها کمک کند. این را بصورت تعارفی نگفت بلکه واقع منظورش اینبود که دوست دارد ایران هم به جرگه کشورهای دارنده این تکنولوژی بپیوندد.. بعد از پایان صحبتهایمان وقتی امور ناجی مدیر فنی سینکروترون خاورمیانه را دید جمله ای به او گفت که برایم بسیار جالب بود. گفت که یک مدیر فنی نبایستی منتظر بماند تا دولتهای دیگر منابع مالی در اختیارش قرار دهند... گفت که یک مدیر فنی خوب در واقع بایستی یک بازاریاب خوب و جذب کننده منابع مالی برای این تکنولوژی مدرن باشد! تا مسئولین یک کشور واقعا مطلع نشوند که یک مرکز شتابگر چگونه میتواند بر اقتصاد" توسعه تکنولوژی و پرستیژ کشورشان تاثیر میگذارد چگونه در آن زمینه سرمایه گذاری میکنند؟ 

--------------------------------- 

عکس: شبیه سازی بیرونی کیکرهای مغناطیس پالسی در سینکروترون بسی یک. مدتیست که دارم کارهای لازم برای تست 30 کیلوولت و ..را در موردش اماده میکنم. 

کیکرهای پالسی بوستر

Bessy I Microtron

  Mikrotron microtron مایکروترون

نمایی از مایکروترون Besyy I بسی یک که اکنون در مرکز سینکروترون خاورمیانه به عنوان اینجکتور اولیه در حال نصب است. این مایکروترون هدیه آلمان به مرکز شتابگر خاورمیانه بوده است...

Bring the Donkey and load the beans" این ترجمه لاتینی بود که در یکی از برنامه های تلویزیونی برای ترجمه «خر بیار و باقالی بار کن» برای خارجیها زیر نویس شده بود!

------------------ 

مدتی پیش موقع نهار با چند تن از دوستان, این سوال را مطرح کردم که موقع عصبانی یا پریشانی یا Exhausted شدن چه کاری را انجام میدهید که به شما آرامش دهد؟ یکی جواب داد که غذا میخورد. گفت که خوردن غذا به او آرامش عجیبی میدهد. یکی جواب داد یک نخ سیگار میکشد. یکی هم گفت اگر بتواند غذا درست میکند در واقع آشپزی به او آرامش نسبی میدهد. برای من هم معمولا خرید لوازم فنی اگر دم دست باشد میتواند آرامش نسبی ایجاد کند. بعضی اوقات هم خواندن یک مطلب در زمینه کاریم بطور غیر منتظره ای برایم آرامش ذهنی ایجاد میکند. در واقع یکی از بهترین مواقع وقت آزادم, قدم زدن در مراکز خرید تجهیزات فنی از آچار و دریل گرفته! تا لوازم باغبانی ...یا ابزارآلات کامپیوتری است. البته من چندان به دنبال مدلهای جدید موبایل و دوربین عکاسی, یا عینک و یا حتی جاکلیدی! و شبیه آن نبوده ام ولی افرادی را میشناسم که عشقشان جدیدترین مدلهای اینگونه ابزارهاست. شاید روانشناسان دلایل قانع کننده ای برای اینگونه رفتارها داشته باشند.

زآتش پنهان عشق هر که شد افروخته...دود نخیزد زاو چون نفس سوخته.

نگرانی در مورد کار شتابدهنده

ساکنین اطراف کمپلکس این شتابدهنده هنوز قانع نشده اند که واقعا بعد از راه اندازی (البته اگر راه بیفتد!) اینجا مشکلی از لحاظ سلامت یا مسایل دیگر برایشان پیش نخواهد آمد. هفته گذشته موقعی که در هنگر مربوط به برخی تجهیزات شتابگر مشغول کار بودم؛ گروهی از افراد ساکن در این منطقه توسط یکی از دربانان ساختمان به آنجا امدند و از وضعیت احتمالی بروز نشت تشعشعات رادیواکتیو نگران بودند! از طرفی در آن موقع من و همکارم دستکشهای سفید مخصوص کار در محیط های-وکیوم «خلآ بالا» پوشیده بودم. مغناطیسهای پالسی درون هنگر هم بیشتر شبیه تجهیزات غیر معمول و ناآشنا به نظر میرسیدند! اینبود که با امدن به آنجا نگرانیشان بیشتر شد. کمی خودم برایشان توضیح دادم که اصولا جای نگرانی نیست چون ما حداقل اگر به فکر ساکنین منطقه اطراف نباشیم ولی به فکر خودمان و کارکنان اینجا هستیم که از همه به این تجهیز نزدیکتریم, در نتیجه همه جوانب لازم در نظر گرفته میشود. بعد هم همکارم به زبان خودشان با انها صحبت کرد و به آنها اطمینان داد که وجود خطرات ناشی از کار با یک شتابدهنده سینکروترون برای ساکنین منطقه بیشتر یک نگرانی بی مورد است.... 

در زمانیکه حدود ۶ سال پیش در مرکز شتابگر دارزبوری در بریتانیا بودم هم چنین نگرانی در میان برخی ساکنینMoore «دهکده مور» در وارینگتون بود. اما آنها نگرانی بابت تشعشعات نداشتند بلکه نگرانی آنها اینبود که بدلیل کار شتابدهنده SRS ؛ آب کانال مصنوعی بزرگی که از میان این دهکده عبور میکرد چندین درجه گرمتر از حد طبیعی بود و این سبب مشکلاتی برای ماهیان و...شده بود. البته انها باور نمیکردند که بالا بودن دمای آب و مشکلات ماهیان دلیلی غیر از کار شتابدهنده در ان منطقه داشت... 

در واقع تا کنون حتی یک مورد مشکل زیست محیطی ناشی از کار شتابدهنده ها در مناطق اطرافشان گزارش نشده است و تقریبا از جمله سبز ترین صنایع نوین به حساب اورده میشوند. تنها ذرات تولیدی این مجتمعها که امکان نفوذ در مناطق اطراف را دارد نه اشعه ایکس و نه نوترونهای پر انرژی است. بلکه تنها اشعه گاما میتواند در دوز پایین و کنترل شده وارد محیط اطراف شود که سیستمهای مونیتورینگ بی درنگ قادر به تشخیص حد بالای آن خواهند بود.

تقریبا در تمام نقاط دنیا وقتی پروژه ای با اسکیل بزرگ در مناطق مسکونی اجرا میشود؛ ساکنین مناطق اطراف اگر بطور صحیح مطلع نشده باشند نگرانیهایشان را کاملا بروز میدهند.

سفرنامه اسلوونی (۲)

 در کارگاه بیم دیاگنوستیک در سولکان اسلوونی، افرادی از شتابگرهای دیگر امده بودند. شخصی از برزیل آمده بود که روی میز نهار کمی با هم در مورد پروژه 1.37GeV LNLS یا شتابدهنده ملی برزیل صحبت کردیم. این شتابگر بزرگ که تنها شتابدهنده امریکای جنوبی است را حدود بیست سال پیش شروع به مطالعه و طراحی کرده اند و چند سال پیش بطور کامل راه اندازی شده بود و خروجی آن هم اکنون مورد استفاده صنایع و محققین قرار گرفته است. گفت که اساس طراحی و ساخت تجهیزاتشان را مهندسین برزیلی بر عهده داشتند و تنها مقداری کمک فنی از لابراتوارهای امریکای شمالی دریافت کرده بودند. لیناک را همانگونه که در مراکز سینکروترون رسم است بعنوان هدیه از شتابگر خطی دو مایلی استانفورد دریافت کرده بودند و بقیه اش را در برزیل طراحی و ساختند. کمی هم در مورد آثار باستانی ایران و برزیل صحبت کردیم. در مورد شهر «ریودوژانیرو» و مونومنت بزرگ ان هم صحبت کردیم. 

از مرکز NSLS در بروکهاون ایالات متحده هم سه نفر آمده بودند. ماشینشان قرار است تا سال 2011 بطور کامل راه اندازی شود و بودجه ای حدود 800 میلیون دلار برای آن در نظر گرفته شده است. البته یکی از مسئولین آنجا کمی در مورد دریافت کامل بودجه شک داشت و میگفت که اگر دوباره همگروههای جورج بوش رییس جمهور شوند احتمال گرفتن کامل بودجه برای ان کم است. ظاهرا وزیر انرژی جورج بوش بیشتر خواستار صرف بودجه برای تولید انرژی های نو و نیز نیروگاههای اتمی به جای ساختن شتابدهنده بوده است. البته با صحبتهایی که با او داشتم متوجه شدم که طراحی برخی قسمتهای شتابدهنده NSLS2 واقعا بر مبنای تجربیات صحیح مهندسی طرح ریزی نشده است. مثلا برای تزریق باریکه الکترون از لیناک به درون بوستر بصورت پیوسته هنوز ایده ای برای طراحی کیکرهای مربوطه نداشتند.... 

-------------------------- 

دنباله سفرنامه به اسلوونی را در اینجا مینویسم. منطقه سالکان بر روی مرز ایتالیا و اسلوونی قرار گرفته است. منطقه ای کوهستانی و تقریبا پوشیده از درختچه های یک متری. شاید از لحاظ پوشش گیاهی شبیه خرم آباد در لرستان ایران باشد. از لحاظ زبانی هم تقریبا همه به زبان اسلوونی صحبت میکردند و تفهیم انگلیسی به آنها کمی مشکل بود. البته اگر ایتالیایی بلد بودی کارتان راحتتر میشد. یک شب به رستورانی سنتی Traditional رفتم که غذاهای متفاوتی داشت. منو را به دو زبان ایتالیایی و اسلوونی نوشته بودند و این باعث شد تا با هزار زحمت به پیشخدمت آنجا تفهیم کنم که چه غذایی برایم بیاورد. به همراه غذا یک بگ کوچک و دو بگ سس مایونز و سس خردل هم کنار غذا گذاشت. تمام نوشته های روی آنها به زبان اسلوونی بود و هیچ نشانی از زبان انگلیسی نداشتند. یکی از انها شامپو مخصوص دست بود و من با مایع سالاد اشتباه گرفتم. کف کردن دهان را در آنجا تجربه کردم!

افتتاح سینکروترون با حضور وزیر علوم ایران

پریروز افتتاح اولیه مرکز سینکروترون برگزار شد و از طرف دولت ایران هم وزیر علوم و معاون پژوهشی و نیز کاردار سفارت و چهار نفر از اساتید دانشگاههای ایران هم آمده بودند. جلسه مشترکی هم با هماهنگی سفارت ایران بین دایرکتور سینکروترون اینجا و وزیر علوم ایران برگزار شد که من هم به اتفاق هیئت ایرانی در آن شرکت داشتم؛ درخواستهایی بین دو طرف رد و بدل شد. دکتر زاهدی وزیر و معاونش آقای کبگانیان هم ظاهرا ایده هایی برای یک طرح سینکروترون داخلی در ایران داشتند که امیدوارم بعد از برگشت به ایران هم آن را پیگیری کنند. دبیر کل یونسکو؛ مسئولین برخی سینکروترونهای اروپا و ایالات متحده و ژاپن و سفرای برخی کشورهای دیگر و چهار وزیر علوم از چهار کشور و... هم آمده بودند. 

چهار تن از نمایندگان و مشاوران ایرانی طرح سینکروترون خاورمیانه را هم ملاقات کردم و قرار شد که اگر واقعا طرحی جدی در این زمینه در ایران اجرا شود و نیاز به اطلاعات فنی داشته باشند برایشان ارسال کنم. 

اما با افراد مختلفی هم از افراد سینکروترونهای اروپا و آسیا و ایالات متحده هم بصورت خیلی کوتاه گفتگو کردم. کلاریسا فورموس که یکی از مسئولین سازمان یونسکو در پاریس است هم امده بود و از تعطیلات جالبی که به مدت یکماه در ایران داشت ده دقیقه ای صحبت کردیم. گفت که به شهرهای مختلفی از شیراز و یزد و اصفهان تا مشهد و تبریز و تهران و ...رفته بود و حسابی خوش گذشته بود به جز اینکه در تابستان هوا کمی گرم بود...

افتتاح سینکروترون

فردا قرار است تلویزیون بی.بی.سی انگلیسی زبان مصاحبه ای در مورد سینکروترون خاورمیانه با من داشته باشد. معمولا مصاحبه های علمی BBC انگلیسی زبان و سوالاتشان چالشی و جالب هستند؛ برخلاف سایر مصاحبه های دیگر.آنها معمولا در مصاحبه های علمی بدنبال فیکشن یا اتفاقات علمی عجیب و شبه افسانه ای میگردند تا واقعیت ملموس! البته سوالاتشان را در اختیارم قرار نداده اند ولی گفته اند که در زمینه علمی و فنی هستند. مصاحبه شان بدان علت است که چندین سال پیش در مرکز سینکروترون دارزبوری در انگلستان مدتی کار کرده ام و اکنون که در حال ساخت و راه اندازی مرکز سینکروترون خاورمیانه هستیم آیا تاثیری از یافته های فنی خود در مرکز دارزبوری را در اینجا بکار گرفته ایم یا نه؟ ماشین سینکروترون هم تا حدی برای افتتاح توسط مقامات این کشور و دعوت شدگان خارج از این کشور که به نحوی مرتبط با پروژه بوده اند؛ آماده شده است. بیگمان افتتاح این مرکز ظاهرا جهش اولیه لازمی را برای ورود این کشور به صحنه بین المللی تکنولوژیهای شتابدهنده و تکنولوژی هسته ای صلح آمیز مهیا میکند. از آنجا که اکثر دعوت شدگان مقامات دولتی و سفرای کشورهای دیگر و سازمانهایی مثل یونسکو و سازمان بین المللی انرژی هسته ای IAEA هستند که از امور فنی چندان مطلع نیستند و در نتیجه ممکن است تشخیص ندهند که واقعا این ماشین چیست و چگونه کار میکند و کاربردش کجاست. و آیا الکترون خروجی دارد یا نه! تا امروز که تقریبا آخرین روز کار روی قسمتهای مختلف مایکروترون بوده است هنوز موفق به خروج بیم الکترون و راه اندازی کنترل PLC آن نشده ایم! سیستم خلا که شامل پمپهای توربو و یونی هست نیز تنها تا حد 10 بتوان منفی 6 پایین آمده است.

سفرنامه به اسلوونی(1)

....پرواز از «وین» به «ونیز» بیشتر شبیه یک تور هوایی بود تا یک پرواز با هواپیما. ارتفاع پایین ۶۰۰۰ متری پرواز و هوای کاملا آفتابی بعد از ظهر موقعیت مناسبی برای تماشای مسیر وین اتریش و سپس لیوبلیانای اسلوونی و سرانجام شهر جزیره ای ونیز در مدت پرواز حدود ۱.۵ ساعت فراهم کرد. وین دقیقا شبیه یک فرش گسترده برجسته بود. ذخیره های آبی یا اصطلاحا lake لیک های مصنوعی از بالا شبیه استخرهای کوچک آب به نظر میرسند که برای جمع آوری طبیعی آب باران ساخته شده بودند. خانه ها از بالا با سقفهای قرمز و باغها و چمنهای سبز رنگ اطراف و بزرگراههای منظم کاملا دیدنی بود. کوههای اطراف در فاصله هوایی ۱۵ دقیقه ای شبیه یک ماکت مخملی و فوق العاده زیبا به نظر میرسند. تقریبا تماشای اروپا از بالا براحتی میسر نمیشود از آن جهت که معمولا آسمانی ابری دارد. 

از ونیز هم با قطار و از طریق ایستگاه میستر Mestre Station به گریزیا استیشن و از آنجا به فاصله 5 دقیقه از مرز ایتالیا ولی در کشور اسلوونی به محل هتل. هتل در شهر زیبای Solkan از کشور کوچک اسلوونی بود. شهری با زیباییهای بکر طبیعی و ساختار شهری زیباتر. هر چند که اغلب شهرهای اروپایی در نگاه اول شبیه هم به نظر میرسند ولی هر کدام از آنها که بیشتر شبیه دهکده هستند زیباییهای خاص خودشان را دارند. چیزی که همیشه برایم جالب بود اینست که در اغلب این شهرها حیوانات زندگی دوستانه و مسالمت آمیزی با انسانها دارند. اصلا از آدم نمیترسند و به راحتی با شما دوست میشوند و در ضمن کبوترهای فراوان در مقابل خانه ها و کنار خیابانها بدون ترس رفت و آمد میکنند. 

کارگاه نیز در مرکز اینسترومنتیشن Instrumentation Technologies برگزار شد که دقیقا روی نقطه صفر مرزی اسلوونی و ایتالیا بود ولی متعلق به اسلوونی است. مرز این دو کشور تنها از طریق مانعی با ارتفاع یک متر جدا میشد و در دو طرف این مانع هم که بیتشر شبیه موانع درون پارکهاست خانه های معمولی ساکنین آنجا بودند. کارگاه موفقیت آمیزی بود که حدود ۲۱ نفر از سراسر جهان شرکت کرده بودند. از مرکز شتابدهنده های وزارت انرژی BNL در ایالات متحده تا مرکز شتابگر دلتا در دورتموند آلمان و مرکز سینکروترون SSRF چین و الترای ایتالیا و LNF و مرکز سینکروترون برزیل و چند جای دیگر شرکت داشتند. تجربه ها در استفاده از تجهیزات بیم دیاگنوستیک را در غالب ارایه سخنرانی هم ارایه شد. موقعیت کوتاه ولی جالبی بود تا از تجربیات فنی هم در مراکز سینکروترون مختلف مطلع شویم...