خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

Indium Gasket

به دلیل مشکل خلاء در یکی از الکترومغناطیسهای پالسی کمی کارهای تست مریوطه عقب افتاده است. معمولا در تمام حالات بعد از باز کردن گسکتهای Gasket مسی (O-ring) برای داشتن خلاء مناسب بایستی آنها را با گسکت جدید تعویض کرد. ولی این در مورد گسکتهای آلومینیومی کاملا صحیح نیست. بدین معنی که گسکتهای الومینیومی تحت شرایطی میتوانند دوباره استفاده شوند. البته در مورد وضعیت پیش امده برای الکترومغناطیس آزمایشگاه من این مسئله درست نبود. با جاگذاری گسکت قدیمی میزان خلا تنها توانست تا 10e-2 Torrبرسد. و حال آنکه برای ایجاد پالس 100 کیلو ولتی در آن نیاز به خلاء به مراتب بهتر و در حدود 10e-7 است. قرار است برای این منظور از گسکتهای وایر ایندیومی با قطر حدود 2 میلیمتر استفاده شود. در این صورت این وایر در تمام مسیری که لازم است اصطلاحا Vacuum Seal شود قرار میگیرد. 

---------------------------- 

«بیل فاستر» نماینده ایالت ایلینویز در کنگره, هم روز دوشنبه به اینجا آمد. وقتی وارد آزمایشگاهم شد سوالاتی پرسید که تنها یک متخصص با تجربه این رشته میتوانست بپرسد. سوالاتی در مورد حجم و شکل باریکه الکترون و تجهیزات مونیتورینگ باریکه و نیز مقدار پایداری منبع تغذیه و سوییچهای قدرت بکار رفته در منبع تولید پالس 100 کیلو ولت و 30 کیلو ولت. آز آن همه اطلاعات دقیق فنیش تعجب کردم. در ابتدا وقتی با هم دست دادیم گفت: که سلام, من فاستر هستم. من هم گفتم: خوشحالم از ملاقات شما, من فلانی هستم. کسی که آنها را به آزمایشگاه راهنمایی کرده بود معرفی کرد که من یک ایرانی هستم. کاملا صحنه جالبی بود عکس العمل او و خانمش که امده بودند وقتی کلمه ایران را شنیدند!....

Bill Foster Visit

فردا قرار است گروه کوچکی به ریاست «بیل فوستر» از نمایندگان کنگره ایالات متحده از اینجا دیدن کند. البته قرار است که آزمایشگاه مرا نیز ببینند و من توضیحات کوتاهی 10 دقیقه در مورد کارهای انجام شده در آنجا ارایه دهم. بیل فوستر که خود یک فیزیکدان است و در پروژه های شتابدهنده در امریکا به خصوص در مرکز فیزیک فرمی Fermilab کار کرده است ریاست گروهی را بر عهده دارد که تهیه کننده گزارشی برای «باراک اوباما» در مورد زمینه ها و زیرساختهای ممکن برای کمک فنی؛ مالی و تکنولوژیکی به کشورهای در حال توسعه است. او بهمراه همسرش که معاون مرکز شتابدهنده NSLS II در ایالات متحده است از اینجا دیدن میکند در نتیجه بر خلاف سایر سیاستمداران آگاهی کافی از یک مرکز شتابگر و عملکردش دارد و کلمات بکار رفته در توضیحات بایستی دقیق و درست باشد. به همین دلیل امروز کمی خارج از برنامه مجبور شدم آزمایشگاه را مرتب تر کنم..

کاربرد تجاری شتابدهنده

یکی از کاربردهای تجاری و عامیانه شتابدهنده ها در تجهیزات رادیولوژی مدرن و مراکز امنیتی است. از جمله کاربردهای پزشکی مثلا در شتابگر خطی (Linear Accelerator)؛ پوزیترون امیشن توموگرافی پت اسکن(PET Scan)؛ ام آر آی MRI؛ ماشین اشعه ایکس X-Ray هست. همین مایکروترونی که چند هفته پیش کار کامیشن کردن آن را با دیتکت کردن الکترونها در خروجیش به پایان رساندیم در واقع نوع توسعه یافته یک نوع شتابگر دورانی است که در رادیوتراپیهای مدرن هم استفاده میشود و البته در اینجا در تحقیقات فیزیک. از حدود چند سال اخیر و درست در زمانیکه صحبتهای آغازین برای احتمال طراحی و ساخت و انتقال تکنولوژی شتابگرها در ایران مطرح شده بود موج بزرگی از ورود شتابگرهای رادیولوژی و منابع اشعه ایکس به کشور ایجاد شد. دو نظریه خوشبینانه وبدبینانه در اینمورد اینست:  

بدبینانه: دولتهای متخاصم! و عوامل داخلی برای جلوگیری از دسترسی ایران به تکنولوژی ساخت این تجهیزات با کاربرد دوگانه را بدون محدودیت و آسان در اختیار این کشور قرار میدهند تا این کشور تنها استفاده کننده و وابسته به این تجهیزات حساس باشد و در ضمن از تغییر کاربری آنها نیز جلوگیری شود.  

خوشبینانه: با ورود این تجهیزات نیاز به آشنایی با تکنولوژی آن افزایش میابد و کشور در جهت دستیابی به تکنولوژی و استفاده آن در سایر میدانهای تحت تحریم (؟) گام بر میدارد. 

 

------------------------------ 

در سالهای پایانی دبیرستان کتابی از آقای شهریاری استاد ریاضیات میخواندم که برای توضیح توابع متناوب قصه جالبی را بر روی جلد کتابش چاپ کرده بود. هنوز یادم هست.... 

یه حاجی بود یه گربه داشت. گربشو خیلی دوست میداشت. یه روز که گوشت خریده بود اونو روی تاقچه گذاشت. گربه اومد؛ گوشتا رو خورد؛ حاجی زدو گربه رو کشت. رو سنگ قبرشم نوشت:یه حاجی بود یه گربه داشت. گربشو خیلی دوست میداشت. یه روز که گوشت خریده بود اونو روی تاقچه گذاشت. گربه اومد؛ گوشتا رو خورد؛ حاجی زدو گربه رو کشت. رو سنگ قبرشم نوشت:یه حاجی بود یه گربه داشت. گربشو خیلی دوست میداشت. یه روز که گوشت خریده بود اونو روی تاقچه گذاشت. گربه اومد؛ گوشتا رو خورد؛ حاجی زدو گربه رو کشت. رو سنگ قبرشم نوشت:..... 

در توابع متناوب اگر از بخش اول ساختاری مطلع باشید مثل اینست که از تمام قصه اگاهید.

دیدن نور شتابگر

سفر ادیسه ای الکترونها از تفنگ الکترونی تا کاویتی شتابگر و گردش متناوب در مایکروترون بسی یک دیشب سرانجام ساعت ۰۰:۳۵ بامداد به پایان رسید و توانستیم این مهمانان منتظر را روی صفحه دتکتور ببینیم. این علاوه بر تجربه جالب کاری که خیلی کم اتفاق میافتد ولی یکی از بی نطیر ترین تجربه هایی بود که برای گروه کوچک ۵ نفره مان که مسئولیت کامیشنینگ مایکروترون را بر عهده داشت اتفاق افتاد. 

هنگامی که ساعت ۰۳۰۰ نیمه شب در مسیر برگشت به خانه رانندگی میکردم برایم جالب بود که چگونه قوانین فیزیک ذراتی با جرم و اندازه نادیدنی را در مسیری دقیق با سرعتی معادل نور حرکت میدهند و سرانجام البته با دستهای غیبی (!) آنها را به خارج از شتابگر پرتاب میکنند. تمام این سفر دشوار ادیسه ای و مسیر و نیروهای وارد شده بر ذرات برای رساندن به سرعت نور و گردش در این مسیر البته در حدود چند میلیونیم ثانیه  (میکرو ثانیه) طول کشید و این نشان از سرعت انجام کارها دارد... 

 

نمایش برخورد انبوه الکترونها (شمع ) بعد از شتاب گرفتن در خروجی مایکروترون. ساعت ۰۰۳۵ دقیقه بامداد ۱۴ جولای ۲۰۰۹. 

Pre Accelerator Commisioning

دیروز اولین روز کامیشنینگ Microtron Commisioning اینجکتور شتابدهنده بود. بدلیل مسایل مربوط به انتشار رادیواکتیو کامیشنینگ در ساعات غروب/شبانه و هنگامیکه مرکز شتابگر از کارمندان خالی بود و محیط اطراف نیز خلوت بود انجام شد... مقداری هیجان انگیز بود ولی آخر کار وقتی با مشکل یکی منابع تغذیه الکترومگنتها مواجه شدیم کمی خسته کننده شد. من هم بعد از اینکه چند ساعت قبل از آن کارهای نصب و انتقال دوربین مخصوص دید ذرات الکترون FOM را به اتاق کنترل تمام کرده بودم. یک تلویزیون کوچک ۱۰ اینچی هم به همین منظور در اتاق کنترل قرار دادیم. حدود ۴۵ دقیقه اینقدر برای دیدن الکترونها به این مونیتور ذل زده بودم که ساعت ۸:۳۰ شب سرم مقداری درد گرفت و البته بعد از مشکل الکترومگنتها کار را پایان داده و من ساعت ۰۹۰۰ شب به خانه برگشتم. این دومین بار بود که رانندگی شبانه در هوای جالب و شبی با مهتاب کامل را در این منطقه خارج از شهر به سمت خانه انجام میدادم. اصولا کار کردن و حتی رانندگی در شب برایم حس جالبتری دارد. آرامش و تمرکز بیشتری وجود دارد. هر چند که در اولین روز کامیشنینگ نتوانستیم اشعه خروجی اکلترون قابل قبولی را به دام اندازیم! ولی روی مونیتور مقادیر بسیار کمی از الکترونها قابل تشخیص بود که احتمالا در مسیر درست شتاب نگرفته بودند وتنها الکترونهای سرگردانی بودند که پایان کارشان برخورد با صفحه فوم بود... 

 در مسیر برگشت بوی دود هیزم هم در طول مسیر رانندگی بسیار بینی-نواز بود. 

----------------------------- 

ماه گذشته که خبرهای اتفاقات ایران را از تلویزیونهای BBC انگلیسی و CNN  تماشا میکردم, نحوه پوشش خبری اتفاقات تهران بسیار برایم عجیب بود. بی.بی.سی به گونه ای ایران و تهران را نشان میداد که در ذهن تماشاگر بیشتر این کشور را شبیه بنگلادش یا گینه و یا شبیه آن با تصویرهایی تاریک و تار مجسم میکرد. با وجود تکنولوژیهای بالای مخابراتی و ماهواره ای ولی خبرنگار BBC اغلب به صورتی تار و با صفحاتی لرزان شبیه هندی-کم برای استودیوی لندن گزارش پخش میکرد. این شبیه گزارشاتی بود که برای عراق یا سومالی و یا مناطق جنگی تهیه میکنند. و شاید این روش معمولی بی.بی.سی انگلیس برای تحقیر کشورهای دیگر است. 

سی.ان.ان اما خیابانهای تهران را روشن و زیبا نشان میداد و حس یک شهر مدرن با مردمانی متمدن را در ذهن تماشاگر ایجاد میکرد..

امواج الکترومغناطیسی

هوا حسابی گرم شده است. برای یک سری تستهای مربوط به مدولاتورها و مگنتهای پالسی به لابراتوار هانگر که خارج از ساختمان اصلیست رفتم؛ بعد از روشن کردن مدولاتور مربوط به کیکرها وقتی تنها ۱۵ دقیقه در حال کار بود گنجشکی که ظاهرا به درون هانگر آمده بود کلی صدا و آواز کرد و گیج روی زمین افتاد. من هم دستپاچه سیستم را خاموش کردم از ترس اینکه گنجشک با نقاط ولتاژ بالای سیستم برخورد کند و مشکلی ایجاد کند... وارد شدن گنجشک به درون هانگر دور از ذهن نیست ولی گیج شدن و نقش بر زمین شدنش را تنها دلیلی که برایش یافتم امواج الکترومغناطیسی با فرکانس حدود ۳۰ تا ۱۰۰ مگاهرتز تولیدی مدولاتور بوده که در محیط اطراف پخش شده بود و احتمالا پرنده را دچار اختلال کرده بود....گنجشک را که نبضش شدیدا میزد بلند کرده بیرون بردم و روی چمن خارج از محدوده گذاشتم سراغش را نگرفتم ولی احتمالا بعد از مدتی جان گرفته بود و رفته بود... 

-------------------------- 

مولانا مثنوی دارد در دفتر سوم با عنوان «استدعای آن مرد از موسی بر تعلیم زبان بهایم وطیور»  

خیلی طولانیست ولی برای من جالب و آموزنده بود وقتی به آخر داستان میرسد و به آنجا میرسد خواجه که با فهم زبان پرندگان توانسته بود با حیله جلوی چندین بلای مالش ( که به قول مولانا بلا گردان بلاهای بزرگتر بودند) را بگیرد ولی سرانجام همه بلاها جمع شدند و آنگاه که از خروس شنید که جانش فردا به پایان میرسد و آنجا بود که نتوانست جان خود را مثل مالش بفروشد. 

مرگ اسپ و استر و مرگ غلام... بود قضا گردان این مغرور خام 

از زیان مال و درد آن گریخت... مال افزون کرد و خون خویش ریخت 

این ریاضتهای درویشان چراست... کان بلا بر تن بقای جانهاست

او نتیجه میگیرد که بایستی راه را برای ضررهای کوچک در زندگی باز کنیم تا بلاهای بزرگ را از خود دور کنیم !!  ولی بطور عجیبی میگوید که به دنبال اسرار غریب الهی و استفاده دنیوی از آنها نگردید... 

جلسات فنی و لزوم مطالعه قبل از آن

از اوایل هفته اخیر جلسات مستمر و بی وقفه ای داشتیم برای بررسی فنی ۶ ماهه گذشته ماشین شتابدهنده. مثل جلسات سابق همکارانی از فرانسه؛ آلمان؛ ایالات متحده؛ ایتالیا؛ سوییس و اسپانیا هم آمده بودند تا نظرات و پیشنهادهایشان را بدهند. نتایج آزمایشات مربوط به مغناطیسها و منابع تولید میدانهای پالسیشان را هم ارایه دادم. در پایان هم از همکاری سه تن از همکاران در مرکز سینکروترون سولیل فرانسه و بسی دو آلمان تشکر کردم. 

 

------------------------------------  

 به خاطر عدم آگاهی کافی از انتخابات ریاست جمهوری ایران فعلا در اینمورد چیزی نمینویسم هر چند که میدانم تقریبا غالب ذهن ایرانیان شاید در اینروزها درگیر همین مسئله فوق العاده مهم باشد.  

ولی به یک مسئله امیدوارم و آن اینکه وزیر علوم و تحقیقات آینده آقای زاهدی نباشد. اینرا به خاطر تجربه حضورش در یک جلسه دو جانبه در اینجا و صحبتهای کمی بی سر و سامان در مقابل همتایش در اینجا نوشتم و البته الان از این موضوع بیش از ۱.۵ سال میگذرد و احتمالا هم در دولت آینده عوض میشود... زبان انگلیسی نه متوجه میشد و نه میتوانست صحبت کند. وقتی هم مترجمش حرفها را ترجمه میکرد جملاتی بی معنی ارایه میشد که زیبنده وزیر علم و فن یک کشور بزرگ نبود. خوب است برای وزرای دولت شرط یادگیری یک زبان زنده مثل فرانسه یا آلمانی یا انگلیسی را اجباری کنند.... صادقانه بگویم شاید در مورد موضوع جلسه و مشخصات فنی موضوعی که از ایران برای شرکت در آن به اینجا آمده بود بیش از نیم ساعت تمرکز و مطالعه نکرده باشد و این مانند یک تراژدی است....

 

---------------- 

یا مقلب القلوب و الابصار 

 یا مدبر اللیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال 

حول حالنا الی احسن الحال 

انتخابات رییس جمهوری دهم

 هفته گذشته دو بار از سفارت ایران تماس گرفتند که روز جمعه انتخابات در سفارت از ساعت ۸ صبح تا ۶ بعدظهر برگزار میشود. من هم امروز صبح رفتم که هم سری بزنم آنجا و هم رای بدهم. قبل از رفتن دیوان حافظ را باز کردم صفحه ۲۲۲ این آمد: 

مژده ای دل که مسیحا نفسی میاید... که ز انفاس خوشش بوی کسی میاید 

 از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش...زده ام فالی و فریادرسی می آید  

 هر چند که دلم با کسی دیگر بود ولی به خاطر مصالح ملی ایران به یک نفر دیگر رای دادم؛ باشد که جزو اکثریت رای ایرانیان باشد. :-)

معرفی دو کتاب در زمینه شتابگرهای سینکروترون

دو کتاب مهم یکی در زمینه نور سینکروترون و کاربردهای آن که توسط هرمان وینیک گردآوری شده است و چند سال پیش یک جلد آنرا به اینجا فرستاد. این کتاب برای مطالعات امکان سنجی و نیز تهیه کتاب سبز (کتابی که معمولا برای ارایه به دولتها جهت طرح و پذیرش اولیه دولت تهیه میشود) منبع کاملی محسوب میشود. 

کتاب دیگر که بیشتر بعنوان هندبوکی برای طراحی  فیزیک و مهندسی اجزای ماشین شتابدهنده و به خصوص تهیه کتاب سفید و کتاب زرد (طراحی مهندسی) مراکز شتابدهنده منبع قابل قبول و نسبتا کاملی است. در بسیاری موارد این هر دو کتاب برای من منابع علمی مهم و جالبی بوده اند. 

     

 

-------------------------- 

من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم... که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد 

براه بادیه رفتن به از نشستن باطل...که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم 

( شعر حافظ با صدای شجریان آلبوم سر عشق)

انتخابات ریاست جمهوری ایران

یکی از همکاران و در واقع دوستان مسئول در مرکز سینکروترون سولیل  SOLEIL Synchrotron یکهفته به اینجا آمده است. او را از طریق برنامه های سازمان بین المللی انرژی اتمی IAEA جهت کمک فنی به کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به اینجا دعوت کرده ایم و به مدت یک هفته برای انجام آزمایشات و مطالعات مدولاتور و مولد پالسهای قدرت و نیز الکترومگنتهای پالسی به من کمک میکند. من نیز حدود دو سال پیش به سولیل رفته بودم... 

مولدهای مورد تست در حدود 5500 آمپر جریان الکتریکی و در یک مورد حدود 100 کیلو ولت ولتاژ را برای الکترومگنتهای متصلشان بصورت پالسی تولید میکنند. البته کاملا بدیهی است که انرژی و میدان مغناطیسی تولید شده بصورت پالسی است.... 

همراه خودش کتابی آورده بود در مورد پرندگان. دایرت المعارف پرندگان که وقتی برای چند لحظه آنرا نگاه کردم کلی زاویه دیدم را تغییر داد. اینکه در اطراف ما و در طبیعت چقدر پرندگان و زیباییهای طبیعی وجود دارد که شاید ما تمام عمرمان هم از وجود آنها مطلع نشویم. این واقعا خوشایند نیست... به او گفتم که خودم علاقه وافری به طبیعت گردی دارم و اینکه چند ماه پیش در ایران کلی پیاده روی کردم. معمولا کارهای فنی و زندگی روزمره ماشینی برای ما خاطره های محشری ایجاد نمیکند و حال آنکه تمام خاطرات زیبای من از طبیعت و تجربیات غیر ماشینی بوده است.  

-------------------------- 

فصل انتخابات رییس جمهوری ایران هم به اندازه و شدت انتخابات رییس جمهوری ایالات متحده میتواند اثرات مثبت و آرامش بخش و یا منفی و تنش زا برای آینده جهان و داخل ایران داشته باشد. انتخابات ایالات متحده با نتایج مثبت و امیدوار کننده ای برای آن کشور و جهان به پایان رسید؛ بایستی دید که دو هفته دیگر ایرانیان چه کسی را بهتر از دیگران میپسندند! 

IEEE Spectrum

امروز مصاحبه ای با خانم اوپسن گزارشگر مجله اسپکتروم IEEE Spectrum داشتم. دفتر این مجله در نیویورک است. گفت اولین بارش بوده است که به این کشور برای مصاحبه علمی آمده است. عکس فراوان از همه چیز گرفت و تقریبا تمام جملاتم را سه بار تکرار کردم. یکبار برای خودش, یکبار برای رادیویش و یکبار برای دوربین فیلمبرداریش. حس کردم اینجور مصاحبه ها بیشتر شبیه مراسم عروسی است که عروس و داماد یک فیلم عروسی بازی میکنند و کارگردانش هم فیلمبردار است! 

کل تجهیزات فنی مربوط به مایکروترون را نشانش دادم و شرح مختصری هم راجع به سیستم تولید پالس قدرت مدولاتور و منابع تغذیه. گفتم که در کشور خودتان ایالات متحده چندین مرکز سینکروترون بسیار مدرن وجود دارد. به آنجاها و یا به مرکز سرن سوییس رفته ای؟ در جوابم گفت که ما در آنجا مراکز اطراف خودمان را زیاد نمیبینیم در واقع بیشتر استفاده کنندگان از شتابدهنده ها هستند که خبرهای فناوری را به خود اختصاص میدهند و نه خود شتابدهنده ها. 

برخی تجهیزات الکترونیکی و کنترلی مربوط به ماشین سینکروترون بسی یک که از آلمان به اینجا منتقل شده بود را نشانش دادم و گفتم که برخی از این تجهیزات دیگر وجود خارجی ندارند. حتی شرکتهای سازنده آنها هم از بین رفته اند. 

------------------------- 

این دهان بستی دهانی باز شد...که او خورنده لقمه های راز شد 

ضیف با همت چو آشی کم خورد...صاحب خوان آش بهتر آورد

(مولانا)

فیلم Grass

 قرار است بیوگرافی خودم را در ۱۰۰ کلمه بنویسم و برای برگزارکنندگان  کنفرانس امسال شتابگرها PAC 2009 بفرستم که اوایل ماه می در ونکوور بریتیش کلمبیا برگزار میشود. این کنفرانس مشترکا توسط IEEE و جامعه فیزیک امریکا APS  برگزار میشود. معمولا رسم است که برای معرفی سخنرانان؛ مسئول جلسه توضیح کوتاهی قبل از شروع سخنران ارایه میدهند. معمولا نوشتن اتوبیوگرافی کار آسانی نیست و حال آنکه نوشتن بیوگرافی دیگران کار آسانتری است. 

----------------------- 

داستانی از مولانا خواندم در مورد ورود غم به دل و چگونگی رفتار با این مهمان. میگوید که غم همانند مهمانیست که به خانه دل میاید؛ او را عزیز دارید چون سبب رفت و روب و تازگی خانه میشود. او خانه را برای مهمان بعدی که شادی است آماده میکند...   

  

هر دمی فکری چو مهمان عزیز   آید اندر سینه‌ات هر روز نیز 
فکر را ای جان به جای شخص دان   زانک شخص از فکر دارد قدر و جان 
فکر غم گر راه شادی می‌زند   کارسازیهای شادی می‌کند 
خانه می‌روبد به تندی او ز غیر   تا در آید شادی نو ز اصل خیر 

می‌فشاند برگ زرد از شاخ دل   تا بروید برگ سبز متصل 
  غم ز دل هر چه بریزد یا برد   در عوض حقا که بهتر آورد 
خاصه آن را که یقینش باشد این   که بود غم بنده‌ی اهل یقین 
 
سعد و نحس اندر دلت مهمان شود   چون ستاره خانه خانه می‌رود 
آن زمان که او مقیم برج تست   باش هم‌چون طالعش شیرین و چست 
تا که با مه چون شود او متصل   شکر گوید از تو با سلطان دل 
هفت سال ایوب با صبر و رضا   در بلا خوش بود با ضیف خدا
 

---------------------

فیلم مستند معروف سبزه یا GRASS Documentary of Bakhtiari tribe ساخت سال 1925 توسط یک گروه  سه نفره امریکایی از داستان تلاش بی پایان جمعی از کوچندگان ایرانی (بختیاری) در مسیر حرکت کوچ را برای رسیدن به سرزمین شیر و عسل بصورت فوق العاده ای نشان میدهد. دیدنش را توصیه میکنم.

اندازه گیری میدان پالسی

برای اندازه گیری میدان مغناطیس پالسی معمولا پروبهای میدان ثابت قابل استفاده نیستند. در پروب هال میدانهای ثابت سبب القای جریان میشوند ؛ حال آنکه میدان پالسی سبب القای ولتاژ بدلیل تغییر فلوی مغناطیس میشود. این اساس ساخت یک پروب میدان پالسی است که چند روز پیش در لابراتوارم ساختم. خروجی ولتاژ القایی بایستی توسط یک اینتگراتور یا مستقیما توسط اسیلوسکوپ انتگرالگیری شود و میدان مغناطیسی از روی آن بدست میاید. شبیه آنرا در مرکز سینکروترون سولیل SOLEIL  و بسی دو  BESSY II هم ساخته و برای اندازه گیری میدان مغناطیسی الکترومغناطیسهای پالسیشان استفاده کرده اند.

----------------- 

در نزدیکی محل سکونتم خانه ای در حال ساخت است. چون من در طبقه سوم و در منطقه ای تقریبا مرتفع تر هستم دیدن پروگرس ساخت آن خانه از بالا برایم جالب است.  

--- 

مرغ بر بالا پران    و   سایه اش...میدود بر خاک؛ پران مرغ وش 

ابلهی صیاد آن سایه شود...میدود چندانکه بی مایه شود 

بی خبر کان عکس آن؛ مرغ هواست...بی خبر که اصل آن سایه کجاست 

تیر اندازد به سوی سایه او...ترکشش خالی شود از جستجو  

«قصه صیاد و سایه مولانا»

زمین لرزه ایتالیا

یکی از همکاران که مسئولیت فیزیک ماشین شتابدهنده سولیل در فرانسه را بر عهده دارد دیروز مطلبی برایم تعریف کرد که جالب بود. زمین لرزه هفته گذشته که در ایتالیا و در نزدیکی رم رخ داده بود سبب نوساناتی به مدت چند ثانیه در صفحه افقی مکان یابهای الکترون در مرکز سینکروترون سولیل در نزدیکی پاریس شده بود. میزان این نوسانات که نسبتا بزرگ بود معادل ۷ میکرون بود. 

اغلب شتابدهنده های ایتالیا در فراسکاتی و تریست نیز ظاهرا بعد از وقع زمین لرزه و نیز پس لرزه های آن فعلا خاموش نگه داشته شده اند.. 

-------------------------------------- 

گاو ما ما میکرد 

گوسفند مع مع میکرد یعنی حسنک کجایی

سگ واق واق میکرد یعنی حسنک کجایی 

همه با هم فریاد میزدند حسنک کجایی. شب شده بود اما حسنک به خانه نیامد... 

  

قصه «تصمیم کبری» و شعر «باز باران با ترانه» و «کتاب خوب؛ من یار مهربانم» را هم بعدا مینویسم. یادم میاید سخت ترین و طولانیترین مشق دوران دبستان همین «تصمیم کبری» بود. سفرنامه ایران ۳-۸۷ را هم بعدا مینویسم.