خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

برگشتم

مثل همیشه چندین ساعت قبل از مسافرت دچار اصطلاحا تراول-سیک شدم. پروازم هم صبح زود به سمت وین در اتریش بود و بعد از یک نصفه روز توقف به سمت لیون در فرانسه حرکت کردم. هوای وینا بارانی بود؛ ولی هوای لیون فوق العاده پاک و جالب بود. توی کنفرانس هم روز اول مقاله ام رو بایستی ارایه میدادم و استقبال خوبی هم شد از اون. با افرادی از شتابدهنده های سینکروترون در سرن؛ آلبای اسپانیا؛ سولیل فرانسه؛ جی-اس-آی آلمان و الترای ایتالیا و شتابدهنده تایوان و همچنین دو نفر از سوپر شتابگر پترا و حرا در آلمان صحبت های آموزنده ای داشتم. مطالب جالبی از تجارب اونها در زمینه بیم دیاگنوستیک بدست آوردم و نتایج کارهایم رو هم به اونها گفتم. برای خیلی ها روند پیشرفت پروژه جالب بود. روز دوم هم کلی با دکتر برگز مسئول شرکت برگز حرف زدیم و همچنین با شرکت سازنده الکترودهای بیم دیاگنوستیک مونیتور. تقریبا ۱۵۰ نفر شرکت کننده بودند و از بیشتر سینکروترون ها و حتی کولایدرها افرادی بودند. 
یک نصفه روز هم به لیون رفتم و کمی توی شهر گشتم؛ شهر بسیار قشنگ و تاریخی و تمیزی بود. و البته پر از محصولات فرهنگی و کتابخانه و موزه و کلیساهای قدیمی و رستوران های سنتی و مدرن و یک رودخانه نسبتا بزرگ که یک پل روش بود خیلی شبیه پل رودخانه سانفرانسیسکو. ولی باز هم میگم که هوای لیون فوق العاده پاک و آرامش بخش بود. حتما ایشالله یک بار دیگه البته نه برای کنفرانس و مسایل کاری؛ بلکه برای تفریح به لیون خواهم رفت.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد