خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

اول ژانویه

..

 چند ساعت پیش یکی از دوستان غیر ایرانی به خانه ام آمد و نشستیم و کمی صحبت کردیم. خبر جالبی به من داد که من واقعا سورپرایز شدم و آن این بود که مسئول اداری پروژه ما؛ به عنوان وزیر علوم یکی از کشورهای مهم اطراف منصوب شده است. احتمالا مسئولیتش را در اینجا بایستی کنار بگذارد.

در ضمن آخر هفته آینده احتمالا دسته جمعی برای یک «باربی کیو» به یکی از والی های اطراف خواهیم رفت. و اما هوا همچنان سرد است ولی نسبت به هفته گذشته معتدلتر شده است.

نظرات 2 + ارسال نظر
پژمان یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 05:46 ب.ظ http://emprator.blogsky.com

عیدت مبارک خوش بگذره

امیر یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:20 ب.ظ http://pws.blogsky.com

سلام.
چقدر زیبا به تصویر کشیدی. باورت میشه مو به تنم سیخ شد. منو یاد خواب خودم انداختی که ......
رنگ این دست نوشتت خیلی عجیبه. میدونی بدون اغراق بهت بگم با تمام وجودم لمسش کردم.نذر کردم که همیشه ..... ولی مدتی هست که اون نذر رو فراموش کردم !!!! (ای داد)
بعد از مدتها تکانم دادی.
و انا عبدک الضعیف.......
خوشحال میشم بیشتر با هم آشنا بشیم. راستی من شما رو لینک دادم...
اگه آپدیت کردی خبرم کن... خوشحال میشوم.
یا حق...
موفق و پایدار باشی .....
::..:: خیلی التماس دعا ::..::

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد