سفرنامه به ایتالیا
ما بالاخره بعد از مدتی برگشتیم اتاق کارمان. در مدت اقامت در مرکز ICTP در تریست ایتالیا در دوره شتابدهنده سرن با افراد زیادی ملاقات کردم. بیشترین شرکت کنندگان دوره امسال از مرکز دسی آلمان و سرن سوییس و تعداد کمتری از مرکز فیزیک انرژی بالا در نویسبرسک روسیه و همچنین آزمایشگاه فرمی امریکا و آزمایشگاههای اروپایی فیزیک شتابدهنده ها بودند. سخنرانان هم به جز تعداد کمی بقیه از مرکز سرن بودند. صحبتهای خیلی جالبی در زمینه بیم دیاگنوستیک؛ تکنیک های شتابدهنده و اپتیک ارایه شد که در مجموع مقدار زیادی اطلاعات بودند و دنبال کردن همه سخنرانیها کار مشکلی بود. مسئولین دوره هم اینرا متوجه بودند؛ به همین خاطر از قبل برنامه های تفریحی بسیار جالبی تدارک دیدند که از جمله رفتن به مناطق تاریخی تریست و مسافرت یک روزه به شهر زیبای ونیز با کشتی و بازدید از مرکز سینکروترون الترا ELETTRA و همچنین بازدید از بزرگ ترین غار طبیعی جهان در نزدیکی شهر تریست از آن جمله هستند. همچنین در مدت دوره مجبور شدم که برنامه MAD-X را تحت لینوکس یاد بگیرم و این جالب بود. شخصی هم از افریقای جنوبی آمده بود که در ژوهانسبورگ مسئول یک واندوگراف پروتون بود و میگفت که سطح کلاسها برایش خیلی بالا بوده است. در مدت صحبت با او متوجه شدم که تحقیقات اتمی و فیزیک انرژی بالا در افریقای جنوبی چندان ریشه قوی و محکمی ندارد. افرادی از دسی آمده بودند که اکثرا در کار خودشان مهارت داشتند و افراد سرن هم همینطور؛ بیشترشان روی پروژه LHC و کلیک کار میکردند. یک نفر هم از ساکلی فرانسه آمده بود که روی یک کلایدر خطی کار میکرد.
چند نفر هم از مراکز فیزیک انگلستان آمده بودند که انگلیسی را خیلی راحت حرف میزدند.
شام ها را به جز چند شب در هتل ریویراRIVIERA میل میکردیم که معمولا دو ساعت و نیم طول میکشید. برای رسیدن به هتل بایستی از آسانسور استفاده میکردیم و یا اینکه چند صد پله را در دامنه کوه بالا میرفتیم چون که این هتل در ارتفاع بالایی در دامنه کوه و مشرف به دریای آدریاتیک قرار داشت. برای من که شام خوردن معمولا بیش تر از ۲۰ دقیقه طول نمیکشد؛ نشستن پشت میز شام به مدت ۲ تا ۳ ساعت تقریبا خسته کننده بود. ولی  همین نشستن طولانی مدت پشت میز شام باعث شد که با افراد زیادی در مورد پروژه هایشان صحبت کنم و همچنین از کارهای خودم صحبت کنم.
همزمان با دوره ما در مرکز آی.سی.پی.تی ؛ دوره دیگری برای مهندسی زلزله برگزار شده بود که بطور اتفاقی سه نفر از ایران هم در آن بودند؛ گویا از مرکز ژئوفیزیک تهران و مرکز مهندسی زلزله به آن دوره آمده بودند. آشنایی با آنها جالب بود؛ موقعییکه داشتم از اتاقم خارج میشدم شخصی به همراه خانمی همراهش آمد و با لهجه کمی تا نسبتی غلیظ سوال کرد: اکس کیوز می؛ ور وی شود فایند دیس آدرس؟ Excuse me, Where we should find this address?
بعد من جواب دادم که.....
بعد گفت :مرسی. و بعد هم موقعی که داشت توضیح میداد کلی قر و قاطی و کلماتی شبیه فارسی بین کلماتش بیان میکرد که من بالاخره ازش پرسیدم شما ایرانی هستین؟  او و همراهش هم خیلی ذوق کردن و گفتن: آره.