داستان
هنگامیکه در مرکز سینکروترون دارزبوری مشغول بودم؛ در کنار درب سالن سمینار اصلی قاب کوچکی قرار داشت که قسمتی از داستان «آلیس در سرزمین عجایب» را در آن نوشته بودند. مطلب جالبی بود در مورد مهم بودن هدفگذاری در زندگی:...
...-آنگاه آلیس بر سر چار راهی از گربه عاقل دهکده پرسید: حالا من از کدام طرف بروم؟
-گربه جواب داد: میخاهی به کجا بروی؟
-آلیس: مهم نیست که به کجا بروم. میخاهم رابیت سفید را پیدا کنم.
-گربه: پس مهم نیست که به کدام طرف میروی. فقط باید به اندازه کافی بگردی...
البته در خیلی از موسسات علمی چنین مطالبی را دیده ام که مثلا قسمتی از یک داستان یا کارتون تلویزیونی را برای ارایه ایده های مهم بکار میبردند.
من هم موقعی که در مرکز فیزیک نظری تهران بودم؛ قسمتی از داستان «علی بابا و چهل دزد» را در محل کارم نصب کرده بودم.
***********************
کمی برنامه هایم تغییر کرده است. این بخاطر آنست که دیروز ایمیلی گرفتم که بالاخره یک جا برای من در کارگاه امسال شتابدهنده های سرن که امسال در مرکز فیزیک عبدالسلام تریست در ایتالیا برگزار میشود؛پیدا کرده اند. تغریبا اصلا فکر نمیکردم که اوایل اکتبر بایستی برای مدت کوتاهی به آنجا بروم. چون که من یکماه بعد از پایان مهلت ثبت نام برای آنجا اپلای کردم. البته اتفاق خوبی هست؛ حداقل یک مقداری تغییر آب و هوا میدهیم.