شتابگر ملی رویا یا واقعیت

 اوایل امسال پروژه ای در ایران برای طراحی و ساخت یک شتابگر سینکروترون ملی تعریف شد که در اوایل برای من خوشحال کننده بود؛ چون شخصا چندین بار نامه هایی برای وزیر علوم و معاون علمی رییس جمهور در چند سال گذشته نوشته بودم و ضرورت تعریف چنین پروژه استراتژیکی را شرح داده بودم. بسیار خوشحال بودم که میتوانستم تجربیات کار و یا طرحهای ساخت شتابدهنده های مختلف به نحوی در اختیار آنها قرار گیرد؛ ولی با گذشت زمان متوجه شدم که متاسفانه این پروژه در مسیر فنی و علمی درست قرار نگرفته است. با اتلاف وقت و نداشتن دانش فنی لازم متاسفانه این پروژه ممکن است نتایج عکس برای آن کشور داشته باشد. بدین معنی که به ایجاد استخری برای هدایت و آموزش مهندسین و فیزیزیستهای ایرانی با هزینه کشور ایران بیانجامد که سرانجام جذب مراکز علمی و مراکز شتابدهنده خارج از این کشور شوند. 

--------------- 

سرمای هوا تقریبا شکسته شده است و دمای هوای روز و شب حالتی متعادل به خود گرفته است. امروز عصر کلید خانه و سوئیچ ماشین را در دفتر کارم جا گذاشتم. این باعث شد تا حدود نیم ساعت برای اصلاح این اشتباه بیرون از خانه وقت بگذرانم... 

در سفر ماه گذشته به پاریس مدتی را که در ترن درون شهری بودم کتاب کوچکی بنام «مردم معمولی» به فارسی را خواندم. طنز بود و سرگرم کننده و البته خیلی کم حجم. قسمتی از آن را مینویسم: 

«نام: عصیان 

نام خانوادگی: عالمی 

مدرک: تصدیق ششم 

شغل: جنگیر 

توضیحات: 

شاید ندانید که شغل جنگیری یکی از مشاغل پولساز در کشورهایی نظیر سوئد؛ ژاپن؛ هلند؛ گینه بیسائو و حتی کشورهای دیگر است. عصیان عالمی تاکنون جن های بسیاری در اندازه های مختلف و در انواع بوداده؛ بو نداده و غیره گرفته است که از معروفترین آنها میتوان به نسناس هلندی اشاره کرد. عصیان مثل باقی شهروندان زندگی ساده ای دارد و هرگز از قدرت و نفوذ خود روی اجنه سوء استفاده نمیکند. توضیح: نسناس موجود ترسناکی است که به نقل از منابع معتبر در بیابان ....»  

------------------- 

هیچ آیینه دگر آهن نشد...هیچ نانی گندم خرمن نشد 

هیچ انگوری دگر غوره نشد...هیچ میوه پخته با کوره نشد 

(مولانا)