شب یلدا ۱۳۸۶

شب یلدا ۱۳۸۶:

شب یلدا

------------------------------

چند روز اینجا تعطیل بوده است و وقت نسبتا زیادی بود که بتوانم فیلمهای سینمایی را نصفه و نیمه تماشا کنم. از جمله فیلم با حال The Majestic از جیم کری که در آن کری تمام خاطرات زندگیش را بعد از بازگشت از جنگ از دست داده بود و حتی اسم خودش را هم فراموش کرده بود و ماجراهای جالبی... همچنین فیلمی سینمایی با عنوان«The League of Extraordinary Gentlemen» شب گذشته نشان میداد. فیلمی تقریبا کومیک بود که تا اواسطش را تماشا کردم. فیلم اینگونه آغاز شد که شخصی از لندن به دفتر کار آلن در افریقای جنوبی آمد. او به <آلن> گفت: من از طرف دولت لندن آمده ام؛ امپراطوری بریتانیا به شما نیاز دارد. <آلن> پیپش را درآورد و با آرامی پاسخ داد: این مهم نیست که امپراطوری به من نیاز دارد. مهم اینست که آیا من به امپراطوری نیاز دارم؟ و ماجرا از این پاسخ آغاز شد. اواسط فیلم بیشتر مضمونهایش تکراری شد و از انجاکه دیروقت بود بقیش را تماشا نکردم.