خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

Clockwise or unti-clockwise particle accelerators

سال 2006 زمانیکه با «گیتانو ویگنولا» مدیر فنی ایتالیایی شتابدهنده خاورمیانه سزامی در شهر «امان» کار میکردم, روزی او به اتاق کارم آمد و بدون هیچ پیش زمینه ای گفت «در حلقه سزامی الکترونها بر خلاف جهت زمان(ساعت) خواهند چرخید. آیا این تاثیری بر عملکرد تجهیزاتی مثل الکترومغناطیسها و... خواهد داشت؟؟؟ در این زمینه مطالعه کن و نتیجه را در گزارش کوتاهی برایم بنویس» این بود که برای مدت یکهفته یا بیشتر حلقه انبارنده بسیاری ماشینهای سینکروترون را مطالعه کردم. از حلقه های آلمانی تا امریکایی و ژاپنی و روسی و حتی ماشینهایی که اخیرا ساخته شده بودند, شبیه ایندوس و بومرنگ و آلبا و دیاموند .... هدفم اینبود تا ببینم که چرخش الکترونهای نسبیتی در جهت زمان یا خلاف آن واقعا تاثیری در عملکرد و خروجی فنی این ماشینها داشته است یا نه...اوایل حتی احتمالاتی میدادم مثلا برای الکترونهایی که با سرعت نور در حرکتند و عملا زمان تقریبا ساکن میشود تاثیراتی موهومی در رفتارشان داشته باشد و یا مثلا چه تاثیری بر طراحی تجهیزات دیاگنوستیک و زمانی خواهد داشت؟ مثلا ممکن است کمی «بدقلق» شوند? اینها هر چند که دور از ذهن و احمقانه میایند ولی کسانیکه در حال طراحی ماشین پرهزینه هستند مجبورند برای تمام احتمالات هرچند کوچک جوابی داشته باشند.

نتیجه مطالعاتم را به اینصورت برای ویگنولا نوشتم:« مایلم بدانید که حرکت الکترونها در حلقه در خلاف جهت عقربه ساعت هیچ تاثیر شناخته شده ای در طراحی تجهیزات زیرسیستمی نخواهد داشت. هر چند که بیشتر ماشینها در جهت عقربه ساعت کار میکنند ولی ماشینهایی وجود داشته اند که در آن الکترونها خلاف جهت عقربه ساعت حرکت میکنند و همچنان به کار خود ادامه میدهند!

------------------

امسال تحویل نوروز, صبح سه شنبه ساعت 8 و 45 دقیقه به وقت تهران خواهد بود. امسال برخلاف هر سال به ایران نخواهم رفت.

------------------

من بگوش خود از دهانش دوش      سخنانی شنیده ام که مپرس


سال ۲۰۱۲

امسال کنفرانس بین المللی بیم یابی Beam Instrumentation در مرکز شتابدهنده های KEK  در کشور ژاپن در ماه اکتبر برگزار میشود. این کنفرانس از یکی کردن سه کنفرانس آسیایی، اروپایی و امریکایی تکنولوژی بیم یابی شتابدهنده ها ایجاد شده است و کمیته برنامه ریزی هفده نفره ای دارد که امسال من نیز جزو این کمیته هستم. همکارانی از مرکز سرن اروپا CERN, جفرسون لب ایالات متحده Jefferson Lab , دسی آلمان DESY و اسپرینگ ژاپن Spring  این کمیته را تشکیل میدهند. نام IBIC برای این کنفرانس هم دو سال پیش  ماجرای جالبی دارد. در جلسه برای تعیین نامش شرکت نکرده بودم و تنها نام پیشنهادیم را برای مدیر کمیته فرستادم ولی خیلی جالب بود وقتی مدیر کمیته خبردارم کرد که اسم پیشنهادی من بیشترین رای را آورد و به عنوان نام همیشگی این کنفرانس بین المللی انتخاب شده است.

------------

اینجا به مناسبت سال نوی میلادی حدود ۱۰ روز بیشتر دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی و شرکتها تعطیل هستند. برخلاف تعطیلات تابستانی ماه اگست که غالبا با سفر به شهرها یا مکانهای دیگر همراه است ولی تعطیلات سال نو یکی بدلیل سردی هوا و دیگری بدلیل سنتهای سال نو بیشتر مشغول غذا خوردن با خانواده و فامیل و چاق شدن و خرید هدیه ها هستند. تعطیلات سال نو اینجا شبیه نوروز ایران است. البته تحویل سال دقیقا ساعت 12 نیمه شب است و به خصوص در اینجا رسم است که 12 دانه انگور را به نیت «شانس نیک» و یا شاید «افراد مقدسشان» درست لحظه تحویل سال میخورند. تشابهات تقویم میلادی اینجا با تقویم ایرانی جالب است. روز 21 دسامبر هم در اینجا اصطلاحا روز «سنت توماس» نامیده میشود و در برخی مناطق تعطیل است که هر ساله مصادف با «شب یلدای» ایرانی در 21 دسامبر است! جالبتر از همه روز ششم ژانویه است که البته در سراسر اروپا به جز «انگلستان» بعنوان روز «سه بزرگ» Three kingsو Los Reyes Magos در کشورهای اسپانیایی زبان نامیده میشود. معنی آن روز « سه پادشاه مغ» است که به حدود دو هزار سال پیش اشاره میکند وقتی سه ستاره شناس ایرانی تولد پیامبر مسیحیان را با ذکر تاریخ دقیق پیشگویی کرده بودند....

دیشب در برنامه زنده تلویزیونی شب سال نوی میلادی, یکی از سوالهای سخت مجری برنامه از افراد شرکت کننده در یک مسابقه اینبود که کدامیک میتواند اسم رییس جمهور ایران آح-ما-دی-نی-جاد را درست تلفظ کند :-)

------------

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست      راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش



گذشته چراغ راه آینده است

دیشب که خاطرات شخصیم در کامپیوتر را ورق میزدم برایم جالب بود اتفاقات؛ احساسات و دغدغه های فکری که در زمانهای مختلف داشته ام. خواندن و بیاد آوردن تجربه های شخصی از انجهت مثبت است که نشان میدهد هیچ مشکلی برای همیشه باقی نمی ماند. گذشت زمان همه چیز را به سمتی که «باید» تغییر میدهد.

معمولا در هر ماهی خاطرات گذشته همان ماه را میخوانم. مثلا برای روز ۲۷ ماه اکتبر ۲۰۰۲ (حدود نه سال پیش) اینگونه نوشته بودم. البته متن را متاسفانه به زبان انگلیسی نوشته بودم چون در انزمان احتمالا روی کامپیوتر فونت فارسی نداشتم. ترجمه اش :

-------

امروز یکشنبه  27 اکتبر 2002 است و از روی پیغام روی ماشین متوجه شدم که ساعتها را یکساعت عقب کشیده اند. دو هفته پیش «دیتر آینفلد» و «کیهان» به اینجا {مرکز شتابدهنده دارزبوری} آمدند. ما صحبتهایی در زمینه سیستمهای پالسی و سیستم خلا داشتیم. همچنین من از این به بعد بایستی روی سیستم دیاگنوستیک «بیم یابی» کار کنم. ماه دسامبر میتینگ مهمی در ایتالیا داریم برای آخرین تصمیمات راجع به حلقه انبارنده ماشین سینکروترون. هفته گذشته روز چهارشنبه صبح تماسی از آقای «بوکسنبرگ» داشتم که مسئول علمی دفتر یونسکو است. راجع به نامه ای صحبت کرد که .{..}.

در کنار این دوشنبه گذشته دکتر منصوری از ایران برایم ایمیلی فرستاد که بسیار خوشحالم کرد{ ..}.

روز جمعه ساعت ۱۱ به همراه همکاران َASTEC بیرون رفتیم. ما برای بازی «بولینگ» رفته بودیم. مکانش حدود 20 دقیقه خارج از مرکز دارزبوری در نزدیکی منطقه شهری «وارینگتون» است. این دومین بار بود که بولینگ رفتم. ولی با این حال خوب بازی کردم. وقتی به یکی از همکاران گفتم که دومین بار است بولینگ بازی میکنم تعجب کرد!! به او گفتم که در ایران بازی بولینگ ندیده بودم. ولی بازیهایی شبیه این شاید وجود داشته باشد. اولین بار در Bosen در آلمان بازی کرده بودم وقتی سال گذشته به آنجا رفته بودم. آن سفر جالبی برای من بود. ساعت 2 بعداز ظهر به مرکز برگشتیم. من بهمراه روبرت به قسمت بوستر ماشین رفتیم. مشکلی در قسمت «سیستم زمانی» ماشین رخ داده ست. علاوه بر تاخیر زمانی که توسط ماشین قابل تحمل است ولی jitter موجود در منابع پالسی کیکرها مشکلاتی برای تزریق الکترونها از بوستر به حلقه اصلی ایجاد کرده بود. مقداری اندازهگیری انجام دادیم ولی کارهای زیادی پیش رو لازم دارد. امروز{...}.

-------

کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش     معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش

الا ای دولتی طالع که قدر وقت میدانی      گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش



و حالا

قرار بود آخر همین ماه دسامبر برای مشاوره و کمک به برخی آزمایشات مرکز سینکروترون خاورمیانه برای دو هفته به آن مرکز بروم. ولی بنا به دلایلی شخصی رفتنم به آنجا را لغو کردم اما گفتم که میتوانم در ملاقاتی در یکی از مراکز اروپایی حاضر شوم تا اطلاعات فنی و کمک لازم را در اختیار افرادی از سزامی قرار دهم" ولی رفتن به خاورمیانه را فعلا قادر نیستم. مدیر فنی مرکز خاورمیانه هم آخر همین ماه قراردادش را به اتمام میرساند و بصورت تمام وقت مدیریت فنی مرکز سینکروترون فرانسوی «سولیل» SOLEIL را بر عهده خواهد داشت در نتیجه مرکز سزامی بدون مدیریت فنی خواهد شد. البته احتمالا یکی از مهندسین آلمانی سابق BESSY «ارنست وایرتر» بصورت موقتی برای مدت یکسال رهبری پروژه را بر عهده خواهد داشت.  این برای پروژه ای که همین اکنون هم با مشکلات فراوان روبروست شاید به معنای پایان تدریجی آن باشد. البته این پروژه توانسته است تاثیرات خود را در زمینه دانش فنی شتابدهنده در منطقه خاورمیانه بگذارد. اکنون ایران, ترکیه, پاکستان و ارمنستان کارگروههای ملی برای دستیابی به دانش فنی شتابدهنده ها را ایجاد کرده اند و این شاید بتواند در دهه های آینده از خروج دانشمندان و متخصصین این زمینه استراتژیک فنی از کشورهایشان کمک فراوانی کند. هر چند که سزامی بدلایل فنی احتمالا برخلاف انتظار در پایان نور سینکروترون قابل استفاده ای تولید نکند ولی باز بودن دسترسی به تمام اسناد و دانش مربوط به این شتابدهنده آلمانی BESSY I تا کنون توانسته کمک فراوانی به کشورهای خاورمیانه ای که «نیازمند به این دانش» بوده اند کند. عکس پایینی مربوط به چمبرهای خلایی Vacuum chambers هستند که در شتابدهنده و کلایدر  DAFNE Collider در INFN فراسکاتی در نزدیکی شهر رم ایتالیا ستفاده شده اند. افراد عادی با دیدنشان شاید فکر کنند که اینها هواکش و تهویه  شتابدهنده هستند! در صورتیکه این چمبرها سالها مکان برخورد الکترونها و پروتونهای نسبیتی و تشعشات نور سینکروترون و ذرات بنیادی بوده اند!!! فکر کنم سال 2006 که به مرکز INFN رفته بودم در کافی شاپ پشت عکس اولین «قهوه اسپرسو» را با یکی از همکاران میل کردم. قهوه ایتالیایی غلیظ و نسبتا تلخ که هر روز صبح قبل از ورود به دفتر کار میل میکنند. این عکس را همان موقع گرفتم. این مرکز به مانند موزه ای تجهیزات شتابدهنده هایی که زمانی طراحی و استفاده کرده بودند را در فضای آزاد گذاشته بودند. مثلا کاویتی فرکانس بالا, مغناطیسهای دوقطبی و چهارقطبی و حتی اولین رینگ حلقوی پایلوت پوزیترون و ... 

------------

اینجا اوایل همین ماه شهرداری این شهر در پیامی از مردم و به خصوص مدیران پروژه ها خواسته است که بدلیل بحران جهانی فراگیر اقتصادی در اروپا و ایالات متحده تا حد ممکن در خرج کردن دقت کنند. او از مدیران خواسته است حتی برای خرج کردن یک یورو هم حساب و کتاب را رعایت کنند. او نگفته است که کم خرج کنید ولی درخواست کرده است که در خرج کردن دقیق باشند و پروژه ها در دستان متخصصینی قرار گیرد که میتوانند با کمترین هزینه به نتیجه از پیش تعیین شده برسند و در این بین فشار غیر عادلانه ای بر دوش کسی قرار نگیرد.




CERN: Neutrinos travel faster than light? Yes or possible Errors

نتایج آزمایش مربوط به اندازه گیری سرعت نوترینوها دیروز جمعه  ۲۳ سپتامبر, توسط مرکز تحقیقات هسته ای اروپا «سرن» در اختیار دیگران قرار گرفت و نشان داد که سرعت حرکت نوترینوهای تولیدی در محل شتابدهنده پروتون سرن SPS از سرعت نور بیشتر است!! اگر بعد از انجام آزمایشات راست آزمایی و تکرار درست بودن آن ثابت شود؛ شاید بتوان اثرات آنرا در تاریخ علم فیزیک بی سابقه دانست. ۱۰۵ سال بعد از تئوری مشهور اینشتین که بیان میکند سرعت هیچ ذره یا موجی نمیتواند از سرعت نور بیشتر شود اکنون آزمایش در سرن (در صورت راست آزمایی دوباره) نشان میدهد که امکان عبور از سرعت نور وجود دارد بدون اینکه احتمالا «سفر در زمان گذشته یا آینده»  Time Travellingیا انتقال به «ابعاد دیگر» Extra Dimensions اتفاق بیفتد!! 

با مطالعه روش انجام آزمایش در مرکز سرن میتوان خطاهای اندازه گیری را هم ممکن دانست. نوترینوها بعد از برخورد پروتون با یک تارگت در محل شتابدهنده پروتون «سرن» در شهر «ژنو» سوییس تولید میشوند. این نوترینوها بعد از عبور از زیر سلسله کوههای مرکزی اروپا در فاصله 730 کیلومتر دورتر در محل لابراتوار زیر زمینی دیتکتور «گران ساسو» Gran Sasso OPERA  در کشور ایتالیا دریافت میشوند. مسیر عبور از زیر رشته کوههای 1400 متری از آن جهت انتخاب شد تا احتمال برخورد ذرات کیهانی و اثرات آنها بر آزمایش به کمترین میزان برسد. تمام این اتفاقات در کسری از ثانیه یعنی 2.5 ms اتفاق افتاده است. هیجان آزمایش در اینجاست که نوترینوها بعد از تولید در سوییس, حدود 60 نانوثانیه زودتر از سرعت نور در «گران ساسو» ایتالیا حاضر شده اند !! چیزی شبیه «قالی پرنده داستان هزار و یکشب»  Persian Flying Rug.

------------

اما احتمالاتی وجود دارد که مثل همیشه خطاهایی در اندازهگیری رخ داده باشد و واقعا سرعت نوترینوها از سرعت نور تجاوز نکرده باشد. از جمله مسئله زمان سنجی, همزمان سازی اتفاقات که در یک شتابدهنده و به خصوص در این آزمایشات به نظرم اهمیت حیاتی داشته است. Events Synchronization. از آنجا که مسئله Timing و Synchronization  مسئله اساسی این آزمایش بوده است برایم بسیار جالب بود تا گزارش فنی آنرا بطور کامل و با دقت مطالعه کنم, بیشک تجربه های این تیم برای ما هم بسیار آموزنده خواهد بود. گزارش به خوبی نشان میدهد که با دقت تمام کار اندازه گیری توسط متخصصین مربوطه انجام شده است. حتی اثرات احتمالی شب و روز و تغییرات بیوسفر زمین و اثرات آن و جابجایی اندک قاره اروپا در طول سال در حین آزمایش هم لحاظ شده بود.

در گزارش فنی این آزمایش ولی از ساعت  GPS Clock به عنوان مبنای زمان  Timing Reference استفاده شده است که البته با قرار دادن پایدار کننده ها آنرا بهبود داده اند. ولی معمولا ساعت اتمی ماهواره های یاد شده در بهترین حالت دارای دقت چندین نانو ثانیه بوده اند. این یک نقطه ضعف قابل پیشگیری است.  استفاده از GPS  اساسا برای چنین آزمایشی انتخاب درستی نبوده است. در گزارش آزمایش اشاره ای به  Timing Jitter تجهیزات زمانی و سینکرون کننده نشده است همچنین به وضعیت و مشخصات فیبرهای نوری. این میتواند تولید کننده خطا در آزمایش باشد. در مسیر اندازه گیری هم در BCT موجود در محل سرن و هم در گران ساسو, میتواند میزان تاخیر Timing Delays محل تقاطع وایرهای زمان سنجی و کانکتورها بطور دقیق لحاظ نشده باشد. کافیست در طول این مسیر چند صد کیلومتری و صدها وایر زمان-بر تنها 18 متر بطور اتفاقی لحاظ نشده باشد. این 18 متر معادل 60 نانو ثانیه است که دیروز و امروز جامعه فیزیک را در شوک فرو برده است.

در پایان باید گفت که میزان افزایش سرعت نوترینوها از سرعت نور تنها 60 نانوثانیه در برابر 2.5 میلی ثانیه است که با توجه به سیستم و تجهیزات سینکرونیزاسیون استفاده شده در گزارش فنی, به نظر شخصیه من در محدوده خطاهای اندازه گیری است, مگر اینکه دوباره و توسط آزمایشگاه ثالثی مثلا در KEK ؟ ژاپن و یا آزمایشگاه Fermilab در ایالات متحده راست آزمایی شود.

آنهاییکه هنوز منتظرند تا از دل آزمایشات «سرن» خبرهای هیجان انگیز «پایان جهان» و خورده شدن زمین توسط سیاهچاله ها!! و  «روز قیامت» را بشنوند احتمالا از خبر دیروز ذوق زده شده اند. ولی خبر بد برایشان اینست که این آزمایش هنوز توسط گروه ثالثی راست آزمایی نشده است و احتمالا هم ...

-----------

ای ز دودی جسته در ناری شده....لقمه جسته لقمه ماری شده

چشم اگر داری تو کورانه میا... ور نداری چشم دست آور عصا 

آن عصای حزم و استدلال را...چون نداری دید می کن پیشوا

تا بظاهر بینی آن مستان کور....چون فرو رفتند در چاه غرور 

«مولانا»




یکبار دیدن بهتر از هزار بار شنیدن است

معمولا تلویزیونها و مدیا کمی در مورد اتفاقات و واقعیتها بزرگنمایی میکنند. تجربه خودم در این مورد برایم همیشه جالب است. زمانیکه حدود ۱۰ سال پیش جهت پروژه ای فنی برای مدتی در انگلستان ساکن بودم. آنجا در مرکز شتابدهنده دارزبوری مشغول بودم که چند سال پیش بدلیل قدیمی بودن برچیده شد و به جای آن مرکز سینکروترون «دیاموند» در آکسفورد بنیان نهاده شد. موقعی که خواستم به ایران سفر کنم دچار توهماتی در مورد ایران شده بودم! مثلا بسیار نگران اینبودم که مثلا در فرودگاه ایران احتمالا اجازه ورود لپ تاپها را نمیدهند!! یا دفترچه خاطرات شخصی شما را از کیفتان در میاورند و میخوانند!! چیزهایی شبیه به این. همه اینها به خاطر عدم دسترسی به اطلاعات صحیح در مورد ایران در اخبار آنجا بود. ولی بعد از رفتن به ایران از چنین چیزهایی خبری نبود. زمانیکه در خاورمیانه در کشور اردن برای اجرای پروژه شتابدهنده خاورمیانه «سزامی» اقامت داشتم البته حس مشترک جور دیگری بود. آنجا جو عمومی ایران را کشوری قدرتمند و پیشرفته میدانست و در اواخر این حتی از واقعیت فراتر میرفت!!! وقتی بعد از حدود چهار سال به ایران رفتم فکر میکردم در آنجا هواپیماهای داخلی بین تهران و سایر شهرها بسیار مدرن هستند و شبیه اتوبوس نیستند! و یا اینکه فرودگاه «امام» مثل فرودگاه «چارلز دو گل» پاریس مدرن است.. ولی واقعیت کمی متفاوت بود. البته در ایران هم حس مشترک چندان به واقعیت نزدیک نبود. در تهران و شهرهای دیگر افراد زیادی را میدیدم که توهمات و اطلاعات نادرست فراوانی از غرب داشتند. حتی کسی را دیدم که فکر میکرد در کشورهای غربی هر روز صبح در خانه ها را میزنند و برایشان توی پاکت پول و یک بطری شیر تقسیم میکنند! او حتما تحت تاثیر برنامه های بی.بی.سی فارسی بوده است.

اطلاعات درست و دانش دقیق, امن ترین وسیله برای تصمیم گیریها است.

----------

این دهان بستی دهانی باز شد   تا خورنده لقمه های راز شد. (مولانا)

برگی دیگر

با گذشت چندین ماه از زلزله ژاپن و اثرات مخرب آن بر مرکز شتابدهنده های KEK هنوز برگشت به حالت عادی غیر ممکن است, این را از همکاری شنیده ام که در آنجا کار میکند. تجربیات علمی این مرکز هرچند با وقوع زلزله کم نشده است ولی تجهیزات و بنیاد فیزیکی مرکز که طی دهها سال در آنجا گردآوری شده بود در یک لحظه محورشان را از دست دادند و نظم دادن به آن محتاج زمان زیادی است. این لزوم رعایت و پیش بینیهای فراوان تری در ساختمانهای شتابدهنده و نحوه جاگذاری تجهیزات را بیشتر نشان میدهد. به خصوص برای شتابدهنده های جدیدی که در مرحله طراحی و ساخت هستند. این مسئله اصلا شوخی و یا یک دکوراسیون و به قول ایرانیها «قرتی بازی»! نیست. بلکه هم از نظر اقتصادی و هم فنی و علمی و امنیتی یک امر ضروری است. این ماشینهای شتابگر بسته به نوع طراحی و ویژگیهایشان از 100 تا 500 میلیون یورو ارزش دارند. 

----------

ساعات کاری تابستانی در اینجا از اول ماه جولای آغاز میشود و تا پایان ماه آگوست ادامه دارد به مدت دو ماه. در این زمان ساعات کاری حدود یک تا دو ساعت کم میشود و کارهای درسی دانشگاهها و مراکز آموزشی هم تقریبا تعطیل است. در این مدت معمولا مراکز فروش تخفیفهای ویژه ای برای اجناس خود به مشتریان میدهند که از ۱۰ تا ۹۰ درصد است. بعنوان مثال مدتی پیش فروشگاهی محصولات خود را با تخفیف ۹۰٪ میداد! معمولا بیشتر مردم هم خریدهای عمده خود را در این زمان یا در موقع تخفیف بعد از سال نو میلادی ژانویه انجام میدهند. 

-----------

آمد یکی آتش سوار بیرون جهید از این حصار
تا بر دمد خورشید نو شب را ز خود بیرون کنید  

 

دیوانه چون طغیان کند زنجیر و زندان بشکند
از زلف لیلی حلقه ای در گردن مجنون کنید
(هوشنگ ابتهاج)

Synchronization

بعد از مدتی وقت آنرا یافتم در اینجا هم چیزی بنویسم. تجهیزاتی را برای سیستم سینکرونیزاسیون اینجا سفارش دادیم هفته گذشته رسیدند. سینکرونیزاسیونی در مقیاسهای پایین «نانو ثانیه» و «پیکو ثانیه». نانوثانیه برابر با یک میلیاردیم ثانیه است! و پیکو ثانیه هزار برابر از نانو کوچکتر است. در شتابدهنده های حلقوی معمولا حیطه کاری در منطقه نانو است و حال آنکه در شتابدهنده های نسل برتر FEL و نظیر آن منطقه کاری تا «پیکو» و حتی یک میلیونیم نانو یعنی «فمتو» هم به پیش میرود. اکنون به جای واژه «یک چشم بر هم زدن» به عنوان مقیاس زمان کوتاه بهتر است از واژه های مانوس «فمتو» یا «پیکو» استفاده کرد!  

معمولا با پیشرفت صنعت شتابدهنده ها و ورود نسلهای برتر شتابگرها نیاز به سنکرون کردن اتفاقات رخ داده در ماشین به دقت بالاتر و خطای کمتر سیر میکند. شاید زمانی فرا برسد که نیاز به همزمان سازی تا ابعاد زیر فمتو یعنی 0.000000000000001 ثانیه هم ضروری شود.

-------------  

هوا تا دیروز بارانی بود ولی امروز آفتابی و خنک و جالب. سفر امسالم به ایران طبق قوانین فعلی ایران آخرین سفر به آنجا بود. احتمالا رفتن دوباره به آنجا بمانند سایر اتفاقات بعید و سخت که به بعد از ظهور آخر زمان حواله داده میشود؛ بعد از ظهور آخر زمان اتفاق خواهد افتاد :-). عکس پایینی روستایی با نام «اندورا» در نقطه ای شمالی از اینجا بود که در منطقه ای زیبا و کوهستانی چسبیده به دریای آتلانتیک است. منطقه ای بود که چند هفته پیش رفتیم و اتفاقی فستیوال بزرگ فرهنگی ویژه در آن بر پا بود. ما هم تماشا کردیم.

 -----------

 گر به هر زخمی تو پر کینه شوی    پس کجا بی صیقل آیینه شوی

صبر باشد مشتهای زیرکان     هست حلوا آرزوی کودکان

سفرایران ۱۳۹۰ اردیبهشت-۲

در ایران امسال چمدان برگشتم پر از ادویه و کشک و پسته خندان! و کرفس وحشی و پونه کوهی و لیمو و زعفران و ترشی و .. بود که بهترین کیفیت آنها مختص کشور ایران است. وقتی به اینجا برگشتم و چمدان را باز کردم یاد جاده ابریشم و بازرگانان آن مسیر افتادم.  

 

عکس بالا در منطقه ای دور در نزدیکی استانهای بختیاری و خوزستان است که تنها نقطه آنتن دهی موبایل همانجایی است که موبایل قرار گرفته است. بقیه جاها آنتن نمیداد! تکنولوژی مخابرات در ایران ولی جالب بود. به خصوص ایرانسل فرصتی را در اختیار همه قرار داده بود تا با هزینه اندکی (شاید ۱۰ هزار تومان) میتوانستی برای یکماه از اینترنت بی-سیم در هر نقطه ای از کشور استفاده کنی. این واقعا فوق العاده بود. تنها با یک لپ تاپ و سیم کارت تلفن همراهت (یا بلوتوث همراه) میتوانستی هر جا به وب متصل شوی بدون هیچ هزینه ای.

مسیر برگشت هم پرواز قطر به اینجایم کنسل شد و به پرواز بعدی منتقل شد. تقریبا ۱۵ ساعت در هتلی در دوحه بودم. دوحه به جز ساختمانهای بلند و اتومبیلهای لوکس به نظرم چیز دیگری نداشت! دوحه هم از جمله شهرهایی نظیر دبی و یا سایر شهرهای عربی است که برای مدتی جذاب هستند. اما معمولا جذابیتشان از آنجا که مصنوعی است و با فرهنگشان در تضاد است مدت زیادی بطول نمی انجامد. آب و هوایشان هم که یک تراژدی همیشگی است. البته مثل همیشه غذاهایشان واقعا خوشمزه بودند؛ شاید این تنها چیزیست که واقعا مال خودشان است.

--------

مدتی پیش در خبری از «ویکی لیکس» WikiLeaksخواندم که دایرت المعارف «ویکی پدیا» Wikipedia معدودی از مقالات با زبانهای «فارسی» را در بعضی شاخه های جدید علمی فیلتر میکند و مدت کوتاهی بعد از انتشار آنها را حدف میکند. در سفر اردیبهشت که در ایران بودم یکبار در تهران به یک دفتر ارایه دهنده اینترنت رفتم. برخی وب سایتها فیلتر بودند که به نظرم عجیب بود و علت قیلتر شدنشان را نمیدانم. جالب اینجا بود که برخی وبسایتهای خارج از کشور هم بدلیل تحریم؛ اصلا به ساکنین کشور ایران اجازه دانلود و ...نمیدانند؛ مثلا مدیا پلیر و یا بانکها و ...! دلم برای استفاده کنندگان ایرانی اینترنت کمی سوخت که دیدم خانمی که روی میز بغلی نشسته بود به مسئول آنجا گفت: لطفا فیلترشکن کامپیوتر شماره ۹ را فعال کنید!! برایم غیر منتظره بود. جالب است که مردم تلاش میکنند تحریمها و فیلترهای داخل کشور را دور بزنند و دولت ایران هم تلاش میکند تحریمهای ایالات متحده را دور بزند. این نشان از حس مشترک دولت و مردم این کشور برای ناکارامد کردن تحریم یا فیلتر است. هر کسی مسئولیت خودش را درست انجام میدهد!

----------

 مرغ خانه؛ اشتری را بی خرد     رسم مهمانش به خانه میبرد 

چون به خانه مرغ؛ اشتر پا نهاد    خانه ویران گشت و سقفش اوفتاد 

خانه ی مرغ است هوش و عقل ما ..... 

«مولانا»  

 

سفر ایران 1390 اردیبهشت-1

سفر امسالم به ایران فقط دو هفته طول کشید. تهران موزه جهان نما و بقیه مکانهای کاخ نیاوران را دیدم. موزه «پول» را قرار بود ببینم ولی فرصت ایجاد نشد. عکس زیر «بتهای» منطقه لرستان ایران مربوط به نیمه اول قبل از میلاد در موزه «جهان نما» است. همچنین سفالهایی از امریکای جنوبی مربوط به هزار سال قبل از میلاد.  توچال هم رفتیم و بقولی سینمای ۴ بعدی یا ۵ بعدی را هم رفتیم. سیمولاتور کوچکی که گنجایش حدود ۱۰ نفر را داشت. در آنجا با عینک سه بعدی و حرکت صندلیهایی که روی آنها نشسته بودی و پاشیدن آب و باد و...به نوعی شما در محیط ذهنی و حسی واقعی قرار میگرفتی. ما تم «حرکت روی ریل در جنگل» را دیدیم. به نوع خودش کاملا جالب بود.  

ترافیک در تهران کمتر شده بود. عابرین پیاده ولی هنوز مثل سابق میرفتند. اگر حرکات آکروباتیک سریع بلد باشید حتی وقتی چراغ عابر قرمز است هم میتوانید از خیابان رد شوید. نگران وضعیت چراغ نباشید. نه عابرین و نه رانندگان زیاد آنها را جدی نمیگیرند! در مکانهای تلاقی خیابانها فرهنگ اصیل «تعارف» همچنان است. معمولا قانون حق تقدم حرکت اتومبیل در مسیر اصلی زیاد رعایت نمیشود و الگوریتم عملی حرکت اینگونه است: حدود ۵۰ سانتیمتر جلوی ماشین را وارد مسیر اصلی میکنی و به اتومبیلهای مسیر اصلی نگاه میکنی اگر متوجه شما شدند و سرعت را کم کردند ۵۰ سانت دیگر جلو میروی و منتطر میمانی تا بایستند. اگر با عکس العمل شدیدا منفی مواجه شدید جلوتر نروید. اگر ایستاند با خیال راحت وارد مسیر اصلی میشوی و گرنه .... اگر با همه اینکارها نایستادند مجبور هستی که قانون را رعایت کنی و حق تقدم را به آنها بدهی. رانندگی در برخی نقاط یک ارتباط دو طرفه بین رانندگان است و نه قوانین راهنمایی رانندگی. چیزی به مراتب بدتر را در کشور «هندوستان» دیده ام.

----------

امسال هم به رسم همیشگی به خوزستان و «مسجدسلیمان» رفتم. از جاده میانبر جدیدی که اخیرا منطقه «نمره یک» را به منطقه گچی و سفید رنگ «پاگچ» با درختان «بید» و زیتون Olive وصل میکند رفتیم به سمت «اندیکا» و سپس منطقه «دلا» و بعد هم منطقه زیبای «شیمبار» و در نهایت «چلو» و کوههای «تاراز» و «بازفت زیبا». امسال قرار بود منطقه ای طبیعی ویژه بنام «چمن گلی» را هم ببینیم ولی متاسفانه حدود چند کیلومتر رسیده به این منطقه باران شدید و «رعد و برق» و «باد» و سرانجام نقص فنی خودرو! ما را از رسیدن به آنجا بازداشت. در نتیجه برگشتیم به منطقه ای در کنار «رود بازفت» به نام «چاه سبز». در واقع یک Lake طبیعی که بدلیل عمق بالایش سبز رنگ به نظر میرسد. آتش و کباب و دوغ و چای و ...  

  

 

 

سفرنامه ایران ۹۰

بزودی سفرنامه اردیبهشت ۹۰ به ایران و اتفاقات و دریافتهای سفر بهمراه عکسهای سفر در همین مکان قرار میگیرد. :-) 

سفر ایران

 امسال کنفرانس شتابدهنده های ۲۰۱۱ ایالات متحده برای آخرین بار توسط مرکز «بروکهاون» برگزار شد. چند نفر از همکارانم در اینجا در این کنفرانس شرکت کردند و تقریبا از موضوعات و مقاله های مطرح شده راضی بودند. کنفرانسهای آسیایی؛ اروپایی و امریکایی شتابدهنده ها از دو سال پیش در هم ادغام شدند و قرار بر این شد تا این سه کنفرانس در غالب یک کنفرانس شتابدهنده های بین المللی هر سال در یک قاره برپا شود. در این چیدمان استرالیا سهمیه آسیایی محسوب شده است. 

سال گذشته نیز یکی از همکاران در مرکز شتابدهنده KEK در ژاپن درخواستی برای ترکیب چندین کنفرانس و ورک شاپ در زمینه Accelerator Beam Instrumentation به همه افراد دست اندرکار این زمینه از تکنولوژی شتابدهنده ها فرستاد. من هم در آنزمان از این طرح استقبال کردم و نامی برای آن پیشنهاد دادم که مخفف آن IBIC بود. خوشبختانه همین نام مدتی پیش بعد از رای گیری برای این کنفرانس انتخاب شد! ترکیب اینگونه کنفرانسها به هم افزایی علوم مربوطه در قاره ها و کشورهای مختلف کمک میکند.

 ---------- 

 هفته گذشته پیشنهاد جالبی برای دست اندرکار طرح ملی «شتابدهنده ایران» و نیز نماینده ایران در پروژه سینکروترون خاورمیانه فرستادم تا آنها را از موقعیتی که میتواند به آنها کمک کند تا روند پیشرفت پروژه ملیشان را سرعت ببخشند فرستادم. اینبار نیز آنها استفاده نخواهند کرد!!

معمولا موقعیتهای ممتاز به آسانی بدست نمیاید و در صورت ایجاد معمولا همیشگی نخواهند بود. شاید «غرور» و یا «پیش داوری» یکی از مهمترین عوامل عدم استفاده از موقعیتهاییست که خداوند در مسیر همه قرار میدهد. 

-----------

احتمالا در آینده ای نزدیک سفری به ایران خواهم داشت. این سفر تنها سفر امسالم به ایران خواهد بود. البته برنامه های کاری اینجا و نیز بعد مسافت اجازه بیش از یکبار سفر به ایران در سال را نمیدهد. امیدوارم امسال بتوانم چندین جای دیدنی را ببینم و از این مدت کوتاه بعنوان یک تفریح سالانه هم استفاده کنم.  

ای بسا هندو و ترکی همزبان  

ای بسا دو ترک چون بیگانگان 

پس زبان محرمی خود دیگر است

همدلی از همزبانی خوشتر است. «مولانا»

Accelerator Technology Lessons from Japan Earthquake

زمین لرزه هفته گذشته در ژاپن تراژدی بزرگ طبیعی بود که اینبار در آنجا رخ داد. هر چند که زمین لرزه ۸.۹ ریشتری به خودی خود در حدی بزرگ بود تا یک کشور را برای مدتی سردرگم کند؛ ولی سونامی بعد از آن و مشکلات پیش آمده برای نیروگاههای اتمی هم بر روی آن افزود. مشکلی که بعد از چندین روز هنوز در حال گسترش است.  

هفته گذشته به دو نفر از همکاران که در شتابدهنده های KEK مشغولند ایمیل فرستادم و احوال آنها را جویا شدم. این مرکز که شامل یک سینکروترون پروتون 12GeV و یک در هم کوبنده الکترون-پوزیترون حلقوی است در فاصله 60 کیلومتری شهر «توکیو» قرار دارد. این مرکز علاوه بر شتابگرهایش همچنین زیرساخت اصلی در پروژه عظیم T2K است. پروژه ای که نوترینوها در مرکز KEK Ibaraki تولید و در فاصله ای معادل 270 کیلومتر دورتر دوباره دریافت میشدند... یکی از آنها گفت که دسترسی به وب و سرورهای KEK  تقریبا قطع شده است. به همین خاطر از طریق ایمیل «یاهو» جوابش را فرستاده بود. گفت که در آن مرکز ساختمانها تخریب جزیی برداشته اند. ولی در برخی قسمتهای شتابگر خطیشان مشکلات فنی اساسی پیش امده بود. بدلیل جابجایی چند سانتی متری, چندین قسمت از چمبرهای خلاء تخریب شده اند. چند الکترومگنت بر روی زمین غلت خورده است! و رکهای کنترل و الکترونیک فراوانی روی زمین افتاده اند. ناگفته پیداست که  چه بلایی به سر کابلها و اتصالاتشان آمده است. گفته بود که مشکلات فعلی در محل زندگیشان قطع برق و تا حدی آب است که زندگی را تا حدی برایشان مشکل کرده است. ظاهرا اثرات تخریبی سونامی از خود زمین لرزه بیشتر بوده است. برخی مردم در توکیو فاصله محل کار تا خانه که تا 30 کیلومتر هم میرسید بدلیل از کار افتادن سیستم حمل و نقل عمومی و نبود تاکسی, پیاده طی کرده اند. یعنی چیزی حدود فاصله تهران تا کرج!!  

شاید یکی از نتیجه گیریهای مستقیم این اتفاقات آن باشد که در طراحیهای جدید چمبرهای خلاء, Bellow های بیشتری بکار گرفته شود تا تنش مستقیم بگونه ای غیر مخرب منتقل شود. و دهها نتیجه گیری دیگر. ولی در هر صورت در کنفرانس شتابدهنده های امسال که در «سن سباستین» برگزار میشود احتمالا یکی دو مقاله از مرکز KEK در مورد اتفاقات پیش آمده بعد از زلزله ژاپن و درسهای آن میتواند برای همه طراحان شتابگرها آموزنده باشد. 

------------- 

امسال برای عید نوروز به ایران نرفته ام. هر چند که جغرافیای ایران شاید بهترین مکان دریافت امواج نوروز باشد! امسال تحویل سال به وقت اروپا روند در آمده است.  دقیقه 21 ,روز 21 , ماه 1+2:-) 

ساقی چو یار مهرخ و از اهل راز بود....حافظ بخورد باده و شیخ و فقیه هم «حافظ»

 

پایان سال

هفته پیش ایمیلی به اغلب آدرسهای ایمیلی که در اوت-لوک دارم فرستادم تا آنها را از تغییر ایمیل کاریم مطلع کنم. چند تا از انها البته برگشت خورد که احتمالا به خاطر قدیمی بودن بعضی ادرسها بود. برای بعضی از همکاران در مراکز سینکروترون دیگر هم سورپرایز بود. البته جابجایی مرکز کاری من مربوط به حدود ۶ ماه پیش است ولی بدلایلی مایل نبودم که در آنزمان ایمیلی در این زمینه بفرستم. خوشبختانه با لطف خدا من شانس آنرا داشتم تا چند ماه قبل از اتفاقات خاورمیانه از انجا نقل مکان کنم!!؟ البته در ایملیم نوشتم که همچنان به آن مرکز سینکروترون سابق از طریق راه دور و الکترونیکی کمک میکنم.

--------- 

نمایی هوایی از شتابدهنده های PETRA و HERA در مرکز «دسی» آلمان. 

شتابدهنده های حرا و پترا در آلمان

 

---------

ایدل ار «سیل فنا» «بنیاد هستی» بر کند... چون ترا «نوح» است کشتیبان ز طوفان غم مخور 

هان مشو نومید چون واقف نئی زاسرار غیب... باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور  

«حافظ»