خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

سفری دیگر

 تاریخ: روز ...ماه...سال ۲۰۱۰. روی مونیتور مقابلم به انگلیسی نوشته شده است: 

دمای هوای بیرون ۴۰ درجه زیر صفر....سرعت حرکت رو به جلو: ۱۰۰۰ هزار کیلومتر در ساعت. 

ولی همه چیز در اینجا آرام به نظر میرسد. بعد از سفری طولانی طیاره ما در سرزمینی کیلومترها دورتر از سرزمین اقامت قبلی به زمین مینشیند. و ما پیاده میشویم و ما پاسپورتمان را نشان میدهیم و به ما لبخند میزنند...

در اینجا هوا خنک و معتدل میباشد؛ حتی در این وقت تابستان. مردم خودمانی و غذاها خوب و سواحل دریا زیباا و سرسبزی فراوان میباشند. رانندگی در اینجا تقریبا بسیار راحتتر از کشور قبلی میباشد. همه قوانین را رعایت میکنند و در صورتیکه با سرعت پایین و مناسب رانندگی کنی کسی روی سر خودش نمیزند و پشت سرت بوق نمیزند. در این موقع سال در اینجا فستیوال هایی است که ضاهرا هر هفته در یک شهر برگزار میشود و شامل آتش بازی و مراسم ویژه میباشد که برخی افراد بطور کامل شب را تا صبح به بیداری میگذرانند تا با هم صحبت کنند. این فستیوال هفته گذشته در این شهر برگزار شد. ترنها و متروهای اینجا در تعطیلات آخر هفته تا صبح شبانه روزی کار میکنند. و اینبود خاطرات ما از زندگی در اینجا.

صحبتهای جدی برای پستهای بعدی.

نظرات 2 + ارسال نظر
رئوف یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:57 ق.ظ

سلام خوبی؟
به به بعد از مدتها آپ کردید.
انشالله فرصتی بشه ما هم یه سر بیاییم.موفق باشی.

**** یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:57 ق.ظ

سلام نیستی . از آنجا بنویس . محل جدید خوش بگذره .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد