خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

ماجراهای سولیل

در مورد ساخت پروب هاییکه در سولیل برای اندازه گیری مقدار میدان مغناطیسی برای تجهیزات پالسیشان ساخته اند صحبت میکردیم. برایم کاملا جالب بود که چگونه از قوانین بنیادی فیزیک در کنار تجهیزات اندازه گیری مثل اسیلوسکوپها برای انجام کارهایی استفاده میکنند که برای خیلی از افراد شبیه یک جعبه سیاه و غیر قابل فهم است. یک نمونه آن همین سنسورهای اصطلاحا تعیین میدان مغناطیسی الکترومگنتهای پالسی بود.

------------------------

امروز مدیر پروژه آمده بود اینجا مرکز سینکروترون سولیل برای بازدید و امضای قراردادی که امکان را ایجاد میکند که طراحیهای انجام شده در مدت یکماه گذشته را با کمک متخصصین سولیل و یک کمپانی فرانسوی به مرحله ساخت بروند. البته قرارداد فراتر از این بود از آنجاییکه او وزیر علوم هم هست در نتیجه همکاریهای متقابل علمی دیگری نیز توسط او امضا شد... برای اینکه به بعضی همکاران سولیل حالی کنم که من تنها در کشور اجرای پروژه ساکن هستم و آنجایی نیستم کلی وقت برد. در نتیجه کاملا دست کشیدم و به جز چند نفر اول به بقیه نگفتم که من از ایران هستم...تنها یک نفر سریع پذیرفت که من از ایران هستم و آن هم شخص خدمتکاری بود که نظافت آفیسها را بر عهده دارد. به اتاقم آمد تا نظافت اتاق را انجام دهد. وقتی به فرانسه گفت: «بون سوا» یعنی عصر به خیر. به انگلیسی گفتم :«Good Evening» گفت : آها...آنگلا؟ یعنی انگلیسی حرف میزنی؟ گفتم Yes. گفت: جرمان. ایتالیانو. بریتیش؟ گفتم ایران. چند ثانیه مکس کرد بعد گفت احمدی نژاد!!!! گفتم: ؛Yes, Thats correct آره همونیکه گفتی درسته. خوشحال شدم.

نظرات 6 + ارسال نظر
اریک پنج‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:24 ب.ظ http://www.eric1973.persianblog.ir

When heart starts listening to silence and eyes start reading thoughts then there happens a beautiful relationship. Respect it!

نیما جمعه 4 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:42 ب.ظ http://biname.blogsky.com

سلام
بونزوق مسیو
چطوری ؟کجایی بابا؟ خوش می گذره؟ منتظرم !!!
بهم سر بزن و نظرت رو بگو!!
ممنون مسیو

دختر بهار چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:20 ق.ظ

من کلی عقب موندم بعدا باید سر فرصت مطالب قبلی رو هم بخونم.
ولی اگه منو به احمدی نژاد می شناختن اصلا خوشحال نمی شدم.

خدادادیان شنبه 12 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:56 ب.ظ http://www.azfarshid.blogsky.com

جناب ورناصری
درود بر شما
جمعه دوم نوامبرسالگرد فوت بهمن علاءالدین بود.گزارش انرا کارکرده ام تقدیم به شما و همه غربت نشینان مهاجر

آرمان زراسوند شنبه 29 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:54 ب.ظ

سلام آقای ورناصری من اولین باری است که به وبلاگ شما می ایم و می خواهم با گستاخی یک خواهش از شما بکنم از شما می خواهم که با دیگر اساتید و چهره های برجسته ی مسجدسلیمان مانند پروفسور کرم زاده وبلاگی را تهیه کنید که چهره های ماندگار مسجد سلیمان در آن حضور داشته باشند

ه-گیلاسی زاده دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:57 ق.ظ

برای ماوهمه ی همشهریها وبه طور کلی ایرانیها شما باعث افتخار وسرفرازی هستید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد