خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

خاطرات روزانه

When Going Gets Tough, Tough Gets Going....

بازگشت از ایندیا

از سفر هند برگشتم با کوله باری از تجربیات گرانبها.

پرواز مستقیم بین هند و اینجا نبود؛ در نتیجه روی هم رفته یک روز و نیم طول کشید تا از اینجا با هواپیما به ایندور محل برگزاری کنفرانس بروم. از اینجا به دوحه قطر و از دوحه به بمبئی و بالاخره بعد از یک تاخیر طولانی از بمبئی به ایندور رفتم. هوای بمبئی کاملا مرطوب و گرم بود و ایندور هم هوای بهاری داشت تقریبا معادل ۳۱ درجه سنتیگراد. محل اقامتم در مرکز آر.آر.کت بود. کمپلکس شهرک مانندی که تحقیقات فیزیک صلح آمیز هند در زمینه شتابدهنده ها و لیزرها  و پلاسما در آنجا انجام میشود و بهمین علت بود که درهای ورودی ان توسط نیروهای ارتشی محافظت میشد. دوربین را هم اجازه ورود نمیدادند و در نتیجه عکسی از انجا ندارم.

غذاها فوق العاده تند و فلفلی بودند و طعم غذا و زایقه هندیها را میشد از روی سالاد آنها که طعم خاک رس میداد حدس زد. در میان منوهایشان حتی غدایی بود که تنها با فلفل قرمز درست شده بود و برای مزه آن مقداری هم سیب زمینی و گوجه به آن اضافه کرده بودند. در مورد خوراک بایستی اضافه کنم که بیشتر غذاهایشان طبق فرامین سنتیشان گیاهی است و گوشت هم تنها گوشت پرنده و ماهی مصرف میکنند و اصلا گاوها را نمیکشند. نگهداری گاوها تنها برای شیر دهی آنهاست. گاوها واقعا در آنجا مقدس هستند.

لباس زنان هم جالب بود. تقریبا ۹۰ درصد خانمها لباس محلی هندی به تن داشتند که به آن «ساری» میگفتند.

مردمشان هم آرام و راحت و مهربان بودند ولی رانندگی در ایندور حتی برای من که خیلی جاهای مختلف را دیده ام بسیار عجیب بود. تقریبا هر جا که جای خالی بود حرکت میکردند و اصلا مهم نبود که سمت چپ بایستی رانندگی کنند یا سمت راست. بوق فراوان میزدند واصلا از صدای بوق به عنوان تفریح استفاده میکردند. خیابانها عملا هیچ نظمی نداشتند. هم ماشین همه جا حرکت میکرد و هم مردم. 

یک عروسی سنتی دیدم که یکی از دوستان هندی توضیح داد که اینجا رسم است در عروسی های سنتی داماد سوار اسب میشود و یک بچه هم بغل او میگذارند و همین جوری با ساز و تمبک به خانه عروس میروند و آنجا بچه را پایین میگذارد و عروس را سوار میکند و با خودش به منزلش میاورد که کلا این مراسم حدود ۵ ساعت طول میکشد.

----------------------------------------

درون مرکز آر.آر.کت متخصصین بسیار راهنماهای خوبی بودند. به درون ماشین شتابدهنده ایندوس هم رفتیم و بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم وقتی دیدم که ۸۰ درصد تجهیزات آنجا را خودشان طراحی و ساخته اند. آن هم تجهیزات شتابدهنده ها که حتی برای اروپا هم های-تک محسوب میشود. به همراه یکی از افراد آنجا به محل کارگاهها و مراحل طراحی و ساخت تجهیزاتشان رفتم. در قسمتی آهنرباهای الکترومغناطیس را به صورت پروتوتایپ نشان دادند که برای مرکز خودشان ساخته بودند و قسمتی دیگر اهنرباهای سوپر هادی که برای پروژه ال.اچ.سی در سرن سوییس ساخته بودند. مگنتهای پالسی و کاویتیها و دستگاههای تست میدان مگنتهای سوپرهادی و ازمایش هال برای مگنهتای عادی هم از جمله نکات جالب بازدیدم بود. 

در بازدید دیگری هم به همراه مسئول تشخیص بیم ایندوس و همچنین یک نفر از مرکز نوترینو آکسفورد به درون حلقه انبارنده رفتیم و اجزای آنجا را بطور کامل بازدید کردیم. ابتکارهای جالب و زیادی بکار برده بودند.

نظرات 2 + ارسال نظر
مژان پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:17 ب.ظ

سلام و خسته نباشید،
از طریق گوگل وب لاگ شما رو پیدا کردم. دارم دنبال منطقه‌ای در هندوستان می‌گردم به نام (تان) . آیا شما در نقشه‌هایی که دیدی و در سفری که کردید به چنین نام منطقه‌ای برنخوردید؟
خیلی ممنون از کمکتون
مژان

[ بدون نام ] جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:32 ب.ظ

این منطقه ای که شما میگید اسم اصلیش Tamil Nadu هست و در جنوب هند قرار دارد به اختصار میگن تان. این لینک در موردش توضیح میده نقشه اونجا هم هست.
http://www.cultureholidays.com/states/tamil-nadu.htm

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد