بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخههای شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشتها
خوش به حال دانهها و سبزهها
خوش به حال غنچههای نیمهباز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار........
..........
این شعرو خوندم یاد مسجدسلیمان موقع عید نوروز و سیزده بدر افتادم...
قسمتی از شعر خوش به حال غنچه های نیمه باز - از فریدون مشیری
سلام میدونم که انایی را که مینویسم ربطی به این مطلب نداره اما نتونستم جای دیگه بنویسم میشه چند تا سایت در مورد آنتونی رابینز معرفی کنید ممنون